ماند. بالاتر از اين، در راه سعادتبخشى به
همه بشريت از خود شوق و حرارت نشان داد و يقين محكم به رسالت الهى خويشتن را هرگز
از دست نداد.» اين هم ترجمه دقيق اين بخش از نوشته اينهاست. پس وقتى مىگوييم، «آمن الرسول بما انزل اليه من ربه»، براى
يك مسلمان يك مسأله ايمانى است و علمى، هر دو، ولى براى يك غيرمسلمان كه صرفا از
ديدگاه بحث و تحقيق تاريخ در اين زمينه كار مىكند فقط يك مسأله علمى است. درباره
اين مسأله علمى ببينيد با چه عبارات محكمى اظهار نظر مىكند. آيا از اين محكمتر
داريم؟ اين از بزرگترين امتيازات اسلام است كه اين بخش از زندگى رهبرش آنقدر از
نظر تاريخى روشن است كه به يك محقق تاريخى، كه شايد اصلا به خدا هم ايمان ندارد،
امكان مىدهد تا درباره اين بخش از مختصات و نقطههاى برجسته پيغمبر اسلام با اين
قاطعيت حرف بزند. ملاحظه كرديد كه قاطع بود. نه اگر داشت، نه شايد داشت، نه به
احتمال قوى داشت، و نه به احتمال نود و پنج درصد داشت. اتفاقا براى كسانى كه با
اصل لغت كتاب آشنايى داشته باشند آن ظرافتهاى قاطعيت بيش از آن است كه در عبارت من
بود. من خواستم امانت را رعايت كنم و در ترجمه اندكى كمتر تحويل دادم، ولى بيشتر
تحويل ندادم. اين آنچه بود كه درباره آمن الرسول بخش اول آيه بايد مىگفتيم.