نظر مىدهم. شك نيست كه توضيح و تفصيل آن
احتياج به يك بحث مفصل دارد. بار ديگر تكرار مىكنم كه در انتخاب رهبرى، يك سلسله
مسائل هست كه آنها را همه بايد بفهمند، از همان طرقى كه عرض شد؛ از قبيل صلاحيتهاى
علمى، درستى، پاكى. اينها را از همان طرقى كه درباره انتخاب مقلد در رسالههايتان
هست مىتوانيد دنبال كنيد و مفيد و خوب هم هست. ضامن جالبى هم هست براى اينكه
افراد دغل در ميدان انتخاب و ليست كانديداهاى انتخابى اصلا وارد نشوند. تا آن حد،
همان معيارهايى كه در آنجا هست خوب است و عمومى است؛ چيزى است شبيه آراى عمومى،
اما قدرى ظريفتر و جالبتر. اما شناخت مديريت، تواناييها، شجاعتها، دليريهاى بجا،
رعايت شرايط گوناگون، زيركيها و ...
اين ديگر با آن فرمولها به اين آسانى قابل شناخت نيست. مناسبترين راه
براى شناخت قسمتهاى ديگرى كه در رهبرى لازم است، براى شرايط پيشرفته، عبارت است از
نوع انتخابى شبيه انتخابات چند درجهاى سيستماتيك حزبى. اين هم پاسخ اين قسمت از
سؤال.
نوشتهاند: «لطفا مطالبى پيرامون شرايط رهبر بودن و بعد شناختن رهبر
و رهبرى از جهت مردم بيان فرماييد.» در اين مورد تقريبا توضيح داديم.
گمان مىكنم بحثمان را بتوانيم در اين زمينه تا حدى يك بحث تمام شده
تلقى كنيم، مگر اينكه امشب سؤالات ديگرى هم برسد.