كرديم، تقريبا قرآن از زندگى ما كنار مىرود
و دست بسته، تسليم نظريات كسانى مىشويم كه بايد بيايند و برايمان تفسير بكنند.
در چه مسائلى؟
[آقاى اسلامى:] بنده همين را مىخواهم عرض بكنم كه مسائل و احكام و
امثال آن را از هم جدا كنيم تا صرفا تسليم سنت نباشيم. قرآن بايد مقدارى هم در
زندگى ما اثر داشته باشد.
ما از اول جدا كرديم. گفتيم اصلا تقليد در احكام است. ما از اول همين
را گفتيم. دو يا سه جلسه است كه داريم روى اين تكيه مىكنيم كه بگوييم تقليد در
مورد احكام است. اين سؤالى است كه واقعا دوستان دارند و واقعا هم بايد آن را حل
كرد. بايد در قلب شما اين سؤال حل بشود. اصل لزوم تقليد در رسالهها هم هست. انسان
نمىتواند از مسايلى كه تقليدى نيست تقليد كند. برخى مسائل را هر انسانى شخصا بايد
از همين بحثهايى كه داريم باهم مىكنيم به روشنى دريابد. بايد برخى جاها به
كارشناس مراجعه كند. اتفاقا اين تقليدى نيست؛ اين هم تحقيقى است. پس آن سؤال عمومى
همان سؤالى است كه اين دو- سه جلسه داريم روى آن كار مىكنيم. قرآن از زندگى كنار
نمىرود. قرآن از شناسايى شما كنار نمىرود.
قرآن از قابل استفاده بودن براى شما كنار نمىرود. اما وقتى بخواهيد
پرتو قرآن را بر آن گوشههاى دوردست بيفكنيد، كار در آنجا كارى فنى مىشود. اگر
بخواهيد در همين حد معمولى قرآن توقف كنيد، مثلا همين آيه را بخوانيد و بفهميد،
البته مقدارى برايتان قابل فهم است. اما آنچه را