كه دارند، با آگاهيهايى كه دارند، با
خودسازيى كه دارند به شما كمك بدهند؛ شما را از شك، از وسوسه نابجايى كه هر انسان
با ايمانى در معرض ابتلا به آن است، نجات بدهند. آيا به نظر دوستان چنين راه حلى
تا چه حد مىتواند به پيشگيرى از آسيبپذيرى قشر با ايمان در برابر نفاق افكنيهاى
دشمن كمك كند؟ اينها هستند خلفاى روسول الله، صلوات الله و سلامه عليه، در شما.
مردم زمان پيغمبر از وجود پيامبر خدا برخوردار بودند؛ ما برخوردارى نداريم. ما در
يان جهت هم جزو «يؤمنون بالغيب» هستيم. اما آيا بايد وقتى رسول خدا در ميان ما
نيست، وقتى چهره تالى تلو او، امام منصوص، سلام اللّه عليه، در دسترس ما نيست،
بگوييم ديگر هيچ؛ يا تا آنجا كه مىشود على البدلى برايش فكر كنيم؟ اينها هستند كه
امناى اين علما و اين دانايانند و در روايت از آنها با تعبير امناى خدا و پيامبر
خدا و امناى دين خدا در ميان امت ياد مىشود. بايد همانطور كه مردم زمان پيامبر
مقدار قابل ملاحظهاى به دنبال امين شناختن پيامبر و ممحمد امين بودند و به او
اعتماد مىكردند، زندگى اينها هم مورد مطالعه شما قرار بگيرد تا به صورت چهرههاى
امين و درست، و درعينحال هشيار و زيرك و آگاه در آن رشتهاى كه به آنها رجوع
مىكنيد، خلأيى را كه از نبودن رسول خدا و پيشواى تالى تلو او در ميان ما وجود
دارد تا حد ممكن پر كنند. چطور است؟ آيا به نظرتان مىآيد راه حل مفيدى باشد؟ اگر
پاسختان مثبت است، قرارمان بر اين است كه چه كنيم؟ بر اين است كه بگوييم و بعد به
دنبالش در اجرا و عمل بكوشيم. اگر به نظر دوستان