اگر ... به استنتاجى كه از آيات قرآن مىشود
خوب توجه كنيد، خواهيد فهميد، مسأله ولايت در دنباله بحث نبوت است، يك چيز جداى از
بحث نبوت نيست؛ مسأله ولايت در حقيقت تتمه و ذيل و خاتمه بحث نبوت است ... اگر
ولايت نباشد نبوت هم ناقص مىماند.[1] روز عيد
غدير روزى است كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) وظيفه حكومت را معين
فرمود و الگوى حكومت اسلامى را تا آخر تعيين فرمود و حكومت اسلام نمونه اش عبارت
است از يك همچو شخصيتى كه در همه جهات مهذب، بر همه جهات معجزه است و البته پيغمبر
اكرم اين را مى دانستند كه به تمام معنا كسى مثل حضرت امير (سلام الله عليه) نمى
تواند باشد لكن نمونه را كه بايد نزديك به يك همچو وضعى باشد از حكومت ها تا آخر
تعيين فرمودند، چنانچه حضرت امير خودش هم برنامه اش را در آن عهدنامه مالك اشتر
بيان فرموده است كه حكومت و آن اشخاصى كه از طرف ايشان حاكم بر بلاد بودند
تكليفشان در اين جهات چه هست.[2] ما معتقد
به «ولايت» هستيم؛ و معتقديم پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) بايد خليفه تعيين
كند و تعيين هم كردهاست. آيا تعيين خليفه براى بيان احكام است؟ بيان احكام خليفه
نمىخواهد. خود آن حضرت بيان احكام مىكرد. همه احكام را در كتابى مىنوشتند، و
دست مردم مىدادند تا عمل كنند. اينكه عقلًا لازم است خليفه تعيين كند، براى حكومت
است. ما خليفه مىخواهيم تا اجراى قوانين كند. قانون مجرى لازم دارد. در همه
كشورهاى دنيا اين طور است كه جعل قانون به تنهايى فايده ندارد و سعادت بشر را
تأمين نمىكند. پس از تشريع قانون، بايد قوه مجريهاى به وجود آيد. در يك تشريع يا
در يك حكومت اگر قوه مجريه نباشد، نقص وارد است. به همين جهت اسلام
[1] - سيد على خامنه اى( رهبر معظم انقلاب)، كتاب
ولايت، ص 14- 12