هر فرد مسلمان كه جهانبينى توحيدى را به عنوان مبناى تفكر خود
پذيرفته، نمىتواند به نتايج و پيامدهاى آن در شعاع زندگى فردى و اجتماعى بىاعتنا
باشد؛ زيرا توحيد، لوازم و آثار فراوانى را در بخشهاى گوناگون حيات جمعى نشان
مىدهد.
براساس يك اصل مسلّم اسلامى، ربوبيّت منحصر به خداست؛ يعنى خداوند
افزون بر آن كه آفريننده و خالق موجودات است، ربوبيّت آنها را نيز در دو بخش
«تكوين» و «تشريع» به دست دارد.
ربوبيّت تشريعى خداوند، در سراسر زندگى و بر همه ابعاد حيات انسان
يكتاپرست سايه مىافكند؛ ازاينرو، خود را تنها و رها نمىبيند و تن به فرمان غير
خدا نمىدهد. بر همين اساس، اعتبار و مشروعيّت هر حكمى را تنها در ارتباط با خدا
مىسنجد و بدون وجود اين ارتباط، دليلى بر پيروى اين حكم نمىبيند؛ بلكه اطاعت از
آن را آلوده شدن به شرك در تشريع مىداند.
در قرآن كريم، در آيات مختلف آمده كه «ولىّ» فقط خداست و سرپرستى حقّ
انحصارى خداوند است: