نوا اسكوتيا[1] جايى است
كه يكى از معروفترين پروفسورهاى كانادايى به نام ريچارد بِيس[2]
كه به تازگى از دانشگاه سنت مارى[3] بازنشسته
شده است، در آنجا زندگى مىكند. او در سال 1964 ميلادى مقالهاى تحت عنوان «برخى
كمكهاى علم مردمشناسى به اخلاق» نوشت كه به دليل فضاى سكولار حاكم بر جامعه و
اوج فلسفه نسبيتگرايى اخلاقى و فرهنگى، توجه چندانى را به خود جلب نكرد و توسط
اغلب مجلات سكولار به انزوا كشيده شد.
بِيس، فيلسوفى است كه بنيان نسبيتگرايى فرهنگى را به چالش مىكشد.
آنچه بِيس آشكار كرد آن بود كه در دورانى كه تشكيلات مردمشناسى آمريكا شديداً در
مورد نسبيتگرايى اخلاقى و فرهنگى جار و جنجال مىكردند و شواهد آن را از بين
مىبردند، ساير مردمشناسان در حال گردآورى مداركى براى طبيعت انسانى و در جهت
اثبات مطلق بودن اخلاق و فرهنگ بودند.
بِيس همچنين اشاره مىكند كه در سدههاى گذشته، مردمشناسان اين