در اين دوران همچنين فاصله گرفتن از سنتهاى اصيل نبوى و رواج برخى
بدعتها، بىتوجهى به اصل شايستهسالارى و انتخاب افرادى؛ چون: فرزند ابو سفيان
براى يك منصب مهم حكومتى و رواج نابرابرىهاى غير عادلانه بين اقشار و نژادهاى
گوناگون مسلمين، از جمله عرب و عجم، كاركرد نظام خلافت را زير سؤال برده بود[2].
عمر در آخرين روزهاى زندگى، مانند ابو بكر در امر انتخاب خليفهى پس
از خود عثمان، سعد و عبد الرحمن بن عوف و واگذارى حق انتخاب خليفه به اين شورا،
زمينههاى دست يافتن عثمان به قدرت را فراهم ساخت[3].
3. خلافت عثمان
دوران خلافت عثمان، دوران تثبيت و حفاظت از دستاوردهايى به شمار
مىرفت كه طىّ سالها مجاهدت و فداكارى لشكر اسلام به دست آمده بود. در اين دوران
همچنين نظم و آرامش حاكم بر مناطق تازه فتح شده به مسلمانان امكان داد تا عقايد و
ارزشهاى نوين مكتب را در اين مناطق ترويج كرده و پايههاى فرهنگى نظام اسلامى را
مستحكم سازند. همچنين سرازير شدن سيل غنايم و وجوهات از سرتاسر جهان پهناور اسلام
به خزانهى بيت المال، پشتوانههاى مالى نظام خلافت را به شدت تقويت كرد و
زمينههاى ايجاد يك تحول اساسى در وضعيت معيشتى مسلمانان حجاز و عراق را فراهم
آورد؛ اما متأسفانه مديريت ضعيف، منفعتطلبى، فاميلگرايى و بذل و بخششهاى بىحساب
و كتاب خليفهى سوم به برخى از اطرافيان، مانع از آن شد كه امكانات به دست آمده،
به شكل مطلوب مورد استفاده قرار گيرد؛ بنابراين به جاى اصلاح وضعيت اقتصادى عموم
مسلمين، اشرافىگرى در جامعهى اسلامى رواج يافت و گروه معدود و تازهاى از
سرمايهداران كه در كمترين زمان، به مال و قدرت دست يافته بودند، در ميان مسلمين
پديدار شدند[4].