نام کتاب : نظام سياسى اسلام نویسنده : نصرتى، على اصغر جلد : 1 صفحه : 102
در نظام الهى، حكومت كه وظيفه خود را برپايى
قدرت اسلامى و اعتلاى كلمهى توحيد مىداند، متولى توسعه و رشد اجتماعى است؛
توسعهاى متناسب و براساس معيارها و ارزشهاى والاى اسلامى؛ اما سهم حكومت اغلب
ايجاد بستر رشد و توسعهى اجتماعى است.
3. ستيز دائمى ولايت الهى و ولايت طاغوت
بىشك در كلىترين مقياس، دو نظام رهبرى و سرپرستى، بر جوامع انسانى
حاكم و يا در تلاش براى استقرار حاكميت خود هستند. از زمانى كه جامعه بشرى تشكيل شده
است، اين سنت الهى است كه دو نوع ولايت؛ يعنى ولايت ربوبى و الهى از يك سو و ولايت
شيطانى و طاغوتى از سوى ديگر جارى و سارى مىباشد؛ چنانچه قرآن كريم در ترسيم اين
دو جريان، مىفرمايد:
الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا
اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات ...؛[1]
خداوند، سرپرست و صاحب اختيار كسانى است كه ايمان آوردهاند و ايشان را از
تاريكىها بيرون برده، به سوى نور هدايت مىكند و در مقابل، كسانى كه كافر شدند،
افراد سركش، سرپرستى و صاحب اختيارى آنان را به دست مىگيرند، آنها را از نور به
سوى تاريكىها مىكشانند ...».
كتاب «حكومت جهانى، محور گسترش يا محو انقلاب اسلامى» در تبيين اين
ستيز دائمى مىنويسد:
در نظام اجتماعى، جز اين واقعيت وجود ندارد كه هر نظامى، چون هست و
مىخواهد باشد، به دنبال رشد و گسترش خويش است و اين رشدخواهى و گسترشطلبى در حدى
محدود و در مرزى محصور نمىگردد و تا آنجا كه قدرت دارد و امكان مىيابد موانع را
رفع و بر گسترهى حاكميت و نفوذ خويش مىافزايد.
نظام الهى خواستار اين گسترشطلبى است، چرا كه حاكميت حق را در
همهجا و براى همه مىخواهد و دستيابى به هر كيفيت زمينهساز اعلاى كلمهى حق و