responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ميعاد نور نویسنده : شريعت، محسن    جلد : 1  صفحه : 220

پس از استراحت كوتاهى، ابراهيم به هاجر گفت: موى سر ابراهيم را شانه كن و بر بدن او عطر خوشبو بزن. هاجر پرسيد: او را كجا مى‌برى؟ ابراهيم پاسخ داد نزد خدا. سپس كارد تيزى را آماده كرد و ريسمانى برداشت و اسماعيل را صدا زد و ماجرا را براى فرزند خود باز گفت.

نمايش تصوير

اسماعيل، آن انسان پاك‌نهاد در برابر خواست پدر تسليم شد و با احترام بسيار بر وحى الهى گردن نهاد و به قول قرآن به پدر گفت: «افعل ما تؤمر»؛[1] آنچه به تو امر شده انجام بده.

حالت صفا و رضا و تسليم آن پدر و پسر در همه دوران قابل تقديس است. سكوتى سنگين ميان پدر و پسر حاكم شد. سپس هر


[1] - صافات، آيه 103.

نام کتاب : ميعاد نور نویسنده : شريعت، محسن    جلد : 1  صفحه : 220
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست