نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 166
اين جهت است كه هيچ راهى براى اثبات و تبيين
آن نيست؛ زيرا عقايدى را ترويج مىكند كه ماورائى و دور از دسترس تجربه علمى بشر
مىباشد و لذا نه مىتوان آن را اثبات كرد نه انكار و اين يعنى عدم معرفت و
فهمناپذيرى.[1] از نظر
يكى از روشنفكران معاصر، نه حقيقت دين بلكه مقصود و هدف آن ايجاد ابهام و
حيرتافكنى است كه البتّه در تلقّى ايشان چنين امرى مايه ماندگارى و دوام دين و از
مزاياى دين است؛ چه اينكه اگر واضح و روشن و معيّن بود به درد مقطعى خاصّ از
تاريخ بشرى مىخورد و بعد از سپرى شدن دوران مصرف، كهنه مىگرديد و انديشه و تفكّر
درباره آن كارى بيهوده و عبث مىشد و حال آنكه دين در همه حال بايد پابرجا و براى
هر متفكّرى، جولانى براى فهم و ارزيابى دقيق و قرائتى جديد از آن باشد.
وى در يكى از مقالههاى خود مىنويسد:
دين امرى رازآلود و حيرتافكن است و اين ضدّ قشريّت است و آن وضوح و
دقت و قشريّتى كه از يك ايدئولوژى مىخواهند در دين وجود ندارد، و اين، از مزاياى
دين است. دين پر از محكم و متشابه است. خداوند به آسانى مىتوانست در قرآن سخنان
سطحى واضحى در [نظير] باب جبر و اختيار بگويد؛ امّا نگفته است. آيات قرآن در اين
زمينه، حكيمان و متكلّمان را قرنها به شكنجه فكرى افكنده است. عدّهاى به اختيار
و عدّهاى به امر بين الأمرين قائل شدهاند. اين حيرتافكندن مقصود بالذات بوده
است.
خداوند كه محور و صدر و اصل دين است؛ خود حيرتافكنترين موجود است.[2] بنابراين از منظر نويسنده مزبور،
رسالت دين نه هدايت بشر در عرصه فردى و جمعى او و رازگشائى از حيات و هستى، بلكه
ايجاد ابهام و حيرت در فكر و انديشه
[1] -« مسئله، مسئله احتمال يا احتمال صدق و باورپذيرى
نيست؛ بلكه مسئله فهمناپذيرى است». فردريك كاپلستون، تاريخ فلسفه از بنتام تا
راسل، ترجمه بهاء الدين خرّمشاهى، ج 8، ص 160( به نقل از: اصول اوّليّه ص 29).
[2] - عبد الكريم سروش، مجله كيان، س 3، ش 14، ص 10.
نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 166