نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 160
مدرسى قرون وسطى، يعنى اسكولاستيك يا حكمت
مدرسى مىباشد. اين نظام آموزشى كه زير نظر كليسا اداره مىشد و مواد درسى و روش
تعليم را روحانيون مسيحى تعيين مىكردند، شرايط و ويژگىهايى داشت كه به برخى از
آنها اشاره مىشود:
1. براى دانشهاى غير مرتبط با حوزه دينشناسى و الهيات ارزش و
اعتبارى قايل نبودند و تنها به الهيات و علوم دينى اهتمام مىورزيدند؛
2. در دينشناسى و الهيات به يك رشته مسائل بىفايده مىپرداختند كه
فاقد هرگونه ارزش علمى يا دينى بود؛ مثلا وقتى حضرت مسيح را به دار كشيدند و دست،
پا و پهلويش مجروح شد آيا دوباره كه زنده شد جاى زخمها باقى بود؟ يا اينكه حضرت
آدم به هنگام هبوط چه قد و قامتى داشت؟
3. روش بحثها و تحقيقات غايتانديشانه و قياسى بود؛ يعنى نه فقط در
بحثهاى فلسفى و كلامى حقايق امور را براساس علت غايى و با استفاده از روش قياسى و
سير از كلى به جزيى تفسير مىكردند، بلكه در پژوهشهاى علمى و طبيعتشناسى نيز
همين شيوه را به كار مىبردند؛
4. فضاى حاكم بر گفتوگوهاى علمى، فضايى تقليدى و راكد بود، نه
تحقيقى و خلّاق و علت عمدهاش اين بود كه اولا، استقلال و آزادى تفكر در بحثهاى
فلسفى و علمى وجود نداشت و همگان موظف بودند در چارچوبى كه كليسا تعيين مىكرد
حركت كنند. ثانيا، چون آراى فلسفى و علمى يونان باستان صبغه دينى به خود گرفته
بود، تخطئه آنها كارى ناپسند به شمار مىرفت.[1]
موارد يادشده از جمله عوامل اصلى در سستى اساس دين و انزواى آن و در نتيجه ظهور
«سكولاريسم» در مغرب زمين به شمار مىروند و برخى از آنها همچنان،