نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 157
پيشين و علماى كلام مسيحى را در رديف اصول
مذهبى قرار داد و مخالفت با آنها راموحب ارتداد دانست، ... اين بود كه دانشمندان و
محقّقان جرئت نداشتند برخلاف آنچه كليسا آن را علم مىداند، بينديشند؛ يعنى مجبور
بودند آنچنان بينديشند كه كليسا مىانديشد.[1]
امّا هرگز كليسا، در مبارزه خشونتبار خود در برابر انديشه متحوّل و رو به تكامل بشرى
براى فهم حقايق عالم و شناخت مجهولات، كار به جايى نبرد و احكام بى چون و چراى
تحميل شده از كليسا، يكى پس از ديگرى مورد ابطال واقع شد. «كوپرنيك» نظر كليسا را
مبنى بر آنكه كائنات كراتى تودرتو مىباشند و در مركز آنها كره زمين قرار دارد و
اينكه كرهها مانند بالن شفافاند و تمام ستارگان عالم در هفت طبقه و فلك قرار
دارند، ردّ نمود. «كپلر» هم اظهار داشت كه مسير ستارگان بيضى شكل است، نه دايرهاى
شكل به دور زمين، آنگاه «گاليله» چنين ادّعا كرد كه زمين مركز عالم نيست. سپس
«نيوتن» جاذبه زمين را كشف كرد. اين دانشمندان ادّعاى كلسيار مبنى بر اينكه فقط
مقدّسين كليسا قادر به فهم حقايقاند و افراد ديگر از عهده درك آنها عاجزند، باطل
كردند.[2] بدين
ترتيب بود كه دين مسيحيّت با انديشههاى معاصر خويش همسرنوشت شد و با كهنه شدن
آنها كهنه تلقّى گرديد.[3]
3. آلودگى و انحطاط اخلاقى اربابان كليسا و عمل نكردن آنان به
توصيههايى كه خود مروّج آن بودند، از ديگر عوامل ايجاد نابهنجارى در نظام دينى
كليسا و بىتوجّهى مردم به تعاليم آن بود[4]
ويل دورانت مىنويسد:
زمينه اخلاق در ميان روحانيان به قدرى سست بود كه مىشد هزاران شاهد
براى اثبات