در سال 1916 يكى از اعضاى كنگره ايالات
متحده آمريكا تحقيق گستردهاى را در زمينه فعاليتهاى جنسى زنان نرمال بر عهده
گرفت كه نتايج اين تحقيق صريحاً نشان مىداد كه زنان، حداقل به اندازه مردان داراى
خاصيت جنسى زيادى هستند و نتيجه گرفت كه روابط جنسى براى زنان نيز به اندازه
مردان، از لحاظ فيزيكى لازم است. اگر چه هنوز هم هيچ مهندس زنى وجود نداشت. تا اين
موقع زنان بيشتر و بيشتر در دانشگاهها در رشتههاى حقوق و پزشكى حضور مىيافتند.
[و حتى دكتر، وكيل و قاضى مىشدند] و عرصهآموزش- مقدماتى و تكميلى- زنان زيادى را
به خود ديد. روندى كه تا امروز ادامه يافته است. زنان با عرق جبين خود حتى بدون حق
رأى گامهاى بلندى رو به جلو برداشتند تا از لحاظ سياسى و جنسى، برابر با مردان در
نظر گرفته شوند.
جنگ جهانى اول
با اعلام جنگ در آلمان در آوريل 1917، موقعيت سياسى، صنعتى و اجتماعى
ايالات متحده بهطور چشمگيرى تغيير يافت. صنعت با سرعتى باور نكردنى گسترش يافت و
آمريكا رهبر صنعت دنيا شد.
اما رهبر بودن در صنعت، آن هم در زمانى كه مردان عازم جنگ شده بودند،
بدين معنا بود كه زنان بايد وارد صحنه مىشدند.
«ايرونيگ بولارد» در كتاب «كار زنان در زمان جنگ» كه چند ماه پس از
اعلام جنگ منتشر شد، خاطرنشان كرد كه به ازاى هر مرد در سنگر،