در سال 1777 همسر جان آدام، ابىگيل در
نامهاى به همسرش هشدار داد، اگر در هنگام تنظيم قانون اساسى آمريكا، او و ديگر
«مؤسسان» به «زنان» توجهى نكنند، شورشى برانگيخته خواهد شد. اين نوشته عموميت پيدا
كرد و اولين زمزمههاى فمينيسم و آنچه كه بعداً «جنبش زنان» ناميده شد، در نيمه
دوم قرن هيجدهم آغاز شد. تا اوايل قرن نوزدهم، هدف سياسى اين جنبش، حق رأى زنان
بود.
پيداست كه طى دوره آغازين فمينيسم، برابرى فقط و فقط به معناى يك چيز
است: «مشابهت»؛ يعنى، اساساً مشابه مردان در نظر گرفته شدن با داشتن حقوق، فرصتها
و امتيازاتى مشابه مردان است.
دوره آغازين
فمينيسم حتى در بدو پيدايش خود اشكال بسيار زيادى داشت به نحوى كه
بسيارى از پژوهشگران ادعا كردند، نقطهاى براى جستجوى مبدأ وجود ندارد. با اين حال
اكثر محققان ادعا مىكنند كه فمينيسم معاصر (آمريكايى) با مارى ولستون كرافت
(1797- 1759) و اثر معروفش «استيفاى حقوق