بهعنوان مثال، موارد زير را در نظر بگيريد
كه روش ظاهراً نابرابر رفتار با مردان و زنان در خصوص خشونت، جنسيت، دليل و مدرك
را به تصوير مىكشد.
در مارى لند در دهه 1980، مارك باولز به خاطر تجاوز جنسى به دوست
دختر سابق خود كاترين تاكى، 13 ماه را در زندان سپرى كرد، البته بعد از آن دختر
اعتراف كرد كه دروغ گفته است.
در سال 1991، جيمز ليگت از اورت واشنگتن، متهم به تجاوز جنسى به زنى
بود كه از طريق آژانس قرار ملاقات با او آشنا شده بود و پس از اينكه يكسال را در
زندان گذراند، راز آن زن برملا شد- نه تنها از اين جهت كه او تجاوز جنسى مشابه و
ترسناكى را توسط مرد ديگرى از همان آژانس، گزارش داده بود، بلكه از آن جهت كه كارآگاه
خصوصى كه ليگت به كار گرفته بود، دريافت كه آن زن سابقه رفتارهاى ناپايدار از جمله
ادعاهاى مشكوك در مورد تجاوز جنسى داشته است.
فمنيسم و اشكال آن
دلايل بالا براى چنين پاسخى هر چقدر هم كه باوركردنى باشند، يك مسأله
قطعى است كه فمينيسم به شهرت خود كمك و آن را تقويت كرده است.
همچنانكه جنبش اجتماعى، سياسى، فلسفى، جنسى، ادبى، هنرى و غيره كه
بهعنوان «فمينيسم» شناخته شده و لذا كهنه مىشود، تعريف عبارت «فمينيسم» دشوار و
دشوارتر مىشود. بنا به گفته اعضاى اين جنبش، هيچ