responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 298

و پانصد جوشن بر استران تعبيه كن و فردا تو با ايشان بجوى موليان آى چنانكه من ايشان را ببينم و از پيش من برويد.» پس حاجب زكرى همچنين كرد.

20- و نامه‌اى فرمود نبشتن با بو على مرورودى‌[1] كه «مردم خويش را درم ده و از شهر بيرون آى پيش از آنكه غلامان بتو رسند و با غلامان بهرات رو و با محمّد بن هرثمه پيوند.» و بمحمّد بن هرثمه نبشت كه «سپاه خويش را آبادان كن و از شهر بيرون آى تا تيقش‌[2] و ابو على بتو رسند.» و تيقش را وعده كرد و گفت «چون نامه محمّد بن هرثمه بمن رسد كه اين فتح بر دست تو برآمد ترا ولايت دهم.» و اين غلامان را گفت «اين نه حرب‌[3] على شروين است يا آن عمرو ليث يا آن محمّد هارون كه آنجا مرد و آلت بسيار بود و اندر اين مهمّ اعتماد من بر شماست كه بكوه‌پايه‌هاى هرات خارجى بيرون آمده است و مذهب قرامطه آشكارا كرده، بيشتر از ايشان شبانان و كشاورزان‌اند. و چون اين فتح بكنيد همگنان را خلعت و صلت دهم و پايه شما بيفزايم.» پس دبيرى جلد را نام‌زد كرد تا كدخدايى ايشان مى‌كند.

21- چون بمرو الرود رسيدند ابو على هم در ساعت با مردم خويش بايشان پيوست و سر راه‌ها بگرفت تا خارجيان خبر ايشان‌[4] نيابند و چون بهرات رسيدند محمّد بن هرثمه هم اندر ساعت با سپاه بيرون آمد و راهها فروگرفتند تا ابو بلال خبر نيابد و بكوه اندر شدند و سه شبان روز رفتند براههاى صعب و دشوار و ايشان غافل بودند. شمشيرها اندر نهادند و همه را]431 a[ بكشتند و ابو بلال را و حمدان را و بوزكارا[5] و ده تن ديگر را از رئيسان ايشان بگرفتند و بهفتاد روز ببخارا آمدند و ابو بلال را بزندان كهنه‌دز بردند تا هم آنجايگاه بمرد


[1] - مرودى‌N : مرورودى‌C : مروزى‌PK

[2] - تيقش‌N

[3] -+ بوN

[4] - ايشان‌N -:PCK

[5] - بوزكاراN : توزكاررا؟؟؟C : ابوزكاراP -:K

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست