فصل بيست و هفتم از زحمت ناكردن بندگان
وقت خدمت و ترتيب كار ايشان
1- بندگان كه بخدمت مىايستند زحمت مىكنند تا حاجت مىافتد بهر وقت
تير انداختن 41 و چون در حال پراكنده شوند هم اندر وقت
بازمىآيند، و چون فرمانى جزم داده شود و يك دو بار با ايشان بگويند كه ايشان را
چگونه مىبايد بود بر آن بروند و بدين تكلّف حاجت نيايد. و يا[1]
معلوم فرمايند كرد كه هر روز از غلامان آبدار و سلاحدار و شرابدار و جامهدار و
مانند اين و از غلامان كه بامير حاجبى و باميرى و بزرگى رسيدهاند چند پيش خدمت
آيند تا هر روزى از هر وثاق بدان عدد بنوبت بخدمت مىآيند و از خواص همچنين تا
زحمت نباشد. و ديگر غلامان را بهمه روزگار قديم در پرورش و مرتبت ايشان از[2] آن روز كه بخريدهاند تا آن روز كه
پير شدهاند و بركشيدهاند ترتيبى بوده است پسنديده و در اين ايام آن رسم از قاعده
خويش بيفتاده است.
اندكى]36 a[ از جهت شرط كتاب را ياد كند بنده تا استطلاع
رأى افتد.