نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 18
در نگرشهاى مختلفى كه به سياست وجود دارد،
چه مراد از سياست قدرت، يا دولت و يا استصلاح باشد، سياست نوعى رابطه راهبرى در
عرصه اجتماعى است. ناگزير هر نوع راهبرى، مستلزم رابطه قدرت است. رابطه قدرت در
هر نوع تعريفى تأثير اراده و اعمال آن را بيان مىكند؛ يعنى عدهاى تأثير گذارند و
عدهاى تأثير پذيرند. با توجه به نگرشهاى مختلف در عرصه اجتماعى، آنگاه فعل قدرت
يا فعل سياسى رخ مىدهد كه عاملى اعم از عوامل انسانى يا ساختارى، بر عوامل انسانى
تأثير بگذارد (لوكس، 1375).
يعنى تأثير گذارى بايد در جهت مديريت كلى جامعه باشد. البته امروزه
با توجه به تخصصى شدن و جزئىتر شدن نگرشها و جدا شدن علوم انسانى از فلسفه و
حكمت، برخى افعال ديگر چون مديريت نيز به اين معنا داخل سياست مىشوند. به هر حال،
اگر رابطه قدرت را نيز در رهبرى كلان جامعه در نظر بگيريم، فعل سياسى رخ مىدهد.
در رشته مديريت هم ممكن است چنين نگاهى باشد، اما فعل سياسى، كلانتر و كلىتر از
صرف رابطه مديريتى در عرصهاى خاص است.
روىكردهاى عمده به فعل سياسى
اگر چنين برداشتى را از سياست بپذيريم، دستكم به سه روىكرد كلان
نسبت به سياست برخواهيم خورد: اولين روىكرد، روىكردهاى عمدتا كلاسيك است.
روىكردهاى كلاسيك، سياست را به منظور دستيابى افراد جامعه به فضيلت، در نظر
مىگيرند كه در واقع، غايت فعل سياسى در نظر آنان به فضيلت مىگرايد (بلوم، 1373:
29- 24). در يونان باستان، سقراط فضيلت را محور زندگى سياسى ساخت. در بحثهاى
افلاطون و ارسطو هم اين نگرش برجسته است. در مسيحيت هم زندگى سياسى، ابزارى است به
سوى شهر آسمانى و براى دستيابى به سعادت. در شهر آسمانى كه
نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 18