نام کتاب : سياست چيست؟ نویسنده : اختر شهر، رجبعلى جلد : 1 صفحه : 90
از نظر او اين نوع سياست در بين حكما وجود
دارد و سيرتى است كه هر فرد در جامعه لازم است در وجود اخلاقيش مقيد به آن باشد تا
به كلى از حاكم و فرمانروا بىنياز شود؛[1]
اگرچه اين نوع سياست غير قابل تحقق است. از اين رو، از نظر ابن خلدن، وظيفه سياست
جلوگيرى از ظلم و ستم و تجاوز افراد به يكديگر براى برقرارى عدالت اجتماعى و
رساندن جامعه به سعادت و هداى است و تنها سياستى كه توانايى اين كار را دارد،
سياست دينى است؛ زيرا سياست عقلى به دنبال اين مسئله نيست. از نظر ايشان، سياست
عقلى به دو دسته تقسيم مىشود:
1) توجه به مصالح عموم و همه مصالح پادشاه در اداره امور كشور.
2) توجه به اصل تأمين مصالح پادشاه و كيفيت استوارى آن از راه قهر و
غلبه و تجاوز است و مصالح مردم فرع بر مصالح پادشاه است.[2]
جمعبندى
در مورد انديشههاى سياسى ميان انديشمندان مختلف و پيروان مذاهب و
اديان گوناگون تفاوتهايى ديده مىشود، ولى با توجه به برجسته بودن بعد اجتماعى
زندگى انسان در تعاليم اسلامى، انديشمندان مسلمان به صورت جدى به مسايل سياست
پرداختهاند و انديشههاى آنها شايان توجه و تأمل است. از بررسى منصفانهى
انديشههاى سياسى انديشمندان مسلمان مىتوان به اين نتيجه رسيد كه آنها در
اندازهى بسيارى به اين حوزهها (از جمله در حوزههاى فلسفهى سياسى، فقه سياسى،
كلام سياسى و جامعهشناسى سياسى) توجه