و عايشه رضى اللّه عنها در اين شب رغبت كرد كه عمره بگزارد، و او را
اجازت داد، و عبد الرحمن برادر او را رضى اللّه عنهما با وى همراه فرستاد تا به
تنعيم كه بيرون حرم است رفتند، و احرام بست، و بمكه آمد و عمره تمام كرد، و هنوز
تمام شب نگذشته بود كه از اعمال عمره فارغ شد، و بمحصّب رجوع كرد.
آن حضرت فرمود كه فارغ شديد؟ گفتند: آرى. پس ندا فرمود برحيل، همه
رحلت كردند، و آن حضرت بطواف وداع رفت، و از آنجا بمدينه روان شد.
و در تحصيب علما را اختلاف است، بعضى گويند اتفاقى بود و از آداب و
سنن حج نيست، و بعضى مىگويند از سنن حج و تمام مناسك است، چه پيغامبر صلى اللّه
عليه و سلم فرمود: «انّا نازلون غدا انشاء اللّه بخيف بنى كنانه حيث تقاسموا- على
الكفر» و مراد بخيف بنى كنانه محصّب است، چه قريش و بنى كنانه آنجا سوگند خوردند
و عهد بستند كه با بنى هاشم و بنى عبد المطلب آميزش نكنند و مناكحت و مواصلت
ننمايند تا آنزمان كه رسول اللّه را صلى اللّه عليه و سلم تسليم ايشان كنند. و آن
حضرت صلى اللّه عليه و سلم قصد كرد كه شعائر اسلام را ظاهر گرداند در آن محل كه
ايشان شعائر كفر را ظاهر كردند.
و اما دخول خانه كعبه و وقوف در ملتزم بعد از طواف وداع، جماعتى از
علما و فقها برآنند كه رسول صلى اللّه عليه و سلم در سالى كه حج كرد در اندرون
كعبه رفت، و رفتن در اندرون كعبه از سنن حج است. و اما احاديث و آثار دلالت بر آن
مىكند كه دخول آن حضرت در كعبه در اين سال نبود بلكه در سال فتح مكه بود. و اما
وقوف در ملتزم، در «سنن ابى داود» عبد اللّه بن عمر رضى اللّه عنه روايت كند كه
پيغامبر صلى اللّه عليه و سلم را ديدم كه ميان ركن و در كعبه ايستاده بود، و روى و
سينه مبارك را بر ديوار كعبه نهاد، و هر دو ذراع و هر دو كف را بر ديوار كعبه بسط
كرد، چون نماز صبح را بگزارد، برابر كعبه و در آن نماز سوره و الطّور خواند، بجانب
مدينه روان شد، و چون بذو الحليفه رسيد شب آنجا اقامت كرد و صباح روان شد، چون
مدينه را بديد، سه نوبت تكبير گفت، بعد از آن