نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 119
طريقت، اگر به اين اوباش قلّاش پول و نذر ندهيد،
حرامزادهايد؟
مگر شخص حرامزاده به پول دادن حلالزاده مىشود و يا به دزد بىدين
پول دادن باعث تقرّب به خدا و رسول مىگردد؟
خدا لعنت كند اين بىدينان را كه از راه هواى نفس و دنائت طبع براى
درهمى، عالمى را برهم مىزنند و عقايد مسلمانان را عاطل و باطل مىدارند.
غرض شرحى از اين مقالات برايشان خواندم و مقدارى نصيحت گفتم. ايشان
به تندى بر من نظر مىكردند.
يكى از ايشان در كمال تغيّر و تشدّد صيحه به رويم كشيد و خود را از
نزد من كنارى كشيد و گفت: «گمانم آن است كه تو همان شيطان هستى كه حضرت اسماعيل را
در منا از مصاحبت پدر ممانعت كردى و از بردن به قربانگاهش مضايقت مىنمودى.
جز چند دانه سنگ به تو زدن و استعاذه خواندن چاره نيست. عبث ما را
ميازار و دام وسوسه بر سر راه ماها مگذار كه ماها مردم عوامى نيستيم و در مناى
محبّتش از خود گذشتهايم.
كربلايى حسنقلى كه از اخيار اهل گيلان و چاووش ما زائران است و پنج
سفر به اين عتبه مقدّسه مشرّف شده، در سرتپّه سلام كه از ما سلامتانه و گنبدنما
گرفت؛ اين سيّد را نظر به دوستى سابقه در همان مكان به ما معرّفى نمود و در همانجا
ما را به او سپرد و در تمام اين مقامات كه زيارتگاه است، خودش همراه ماها هست.
و اين چاووش مرد باسوادى است. مكرّر در خانهاش از براى ماها كتاب
جوهرى[1] و بيدل[2] و سرباز و مختارنامه[3] مىخواند، اگر خللى در زيارت و
اعمال ماها بود البته ما را متنبّه مىكرد.
من دانستم كه آن چاووش، هرچه توانسته اين بيچارگان را سركيسه كرده و بعد
مبلغى
[1] - جوهرى: لقب مقتل فارسى و اسم آن طوفان البكاء
است. الذريعة، ج 5، ص 294.
[2] - بيدل: به نام تحفة الذّاكرين. مقتل فارسى.
الذريعة، ج 3، ص 186.
[3] - مختارنامه: نظم فارسى در احوالات مختار بن ابى
عبيده ثقفى و شرح وقايع و چگونگى خونخواهى او از قاتلين ابى عبد الله( ع).
الذريعة، ج 20، ص 172.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 119