responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 500

مأمورين حفاظت راه، پس از تعقيب سارقين در نزديكى قلعه «فتح» افغانستان با آنان درگير شده و توانستند مال التجاره مسروقه را مسترد نمايند. در اين درگيرى سه نفر از سارقين كشته و دو نفر از آنان دستگير شدند. 12

[تصوير] سرتيپ بصير ديوان (فضل اللّه زاهدى)

______________________________
(1). فضل اللّه زاهدى فرزند بصير ديوان همدانى در سال 1271 ش، در همدان متولد شد. در جوانى وارد سازمان پليس غرب شد كه توسط انگليس‌ها در «آب شينو» همدان تأسيس شده بود. پس از ادغام اين سازمان در ارتش ايران، ماژور فضل اللّه خان بصير ديوان كه لقب خود را از پدر به ارث برده بود به قزاقخانه وارد شد. در سال 1293 ش، به آترياد قزاق همدان وارد شد و پس از يك سال به درجه سروانى رسيد و در زمره افسران قزاق قرار گرفت.

وى كه پيش از كودتاى اسفند 1299 ش، در نبرد قزاق‌ها با نيروهاى جمهورى گيلان حضور داشت در جريان كودتا به همراه ساير همرزمانش و به فرماندهى رضا خان ميرپنج به قزوين و سپس به تهران آمد. زاهدى در سال 1300 با درجه سرتيپى عازم آذربايجان شد و در سال 1301 ش، به خاطر نقشى كه در فتح قلعه چهريق و شكست اسماعيل سميتقو داشت به دريافت نشان ذو الفقار نايل آمد و در سال 1303 ش، در وقايعى كه منجر به برچيده شدن بساط شيخ خزعل از خوزستان گرديد ابتدا فرمانده تيپ مختلط جنوب و سپس حكمران نظامى خوزستان شد و در اين سمت موفق به خلع سلاح عشاير منطقه و دستگيرى شيخ خزعل و پسرانش گرديد. زاهدى در خرداد 1304 به سمت فرماندهى تيپ مستقل شمال و حكمرانى نظامى گيلان منصوب شد ولى به جهت فساد اخلاقى و اعمال نفوذ در امور اقتصادى و سياسى و سختگيرى‌هاى بيش از حد مورد ضديت و مخالفت مردم قرار گرفت و در سال 1305 از سمت خود بركنار شد. وى در سال 1308 ش به رياست تشكيلات امنيه كل مملكتى (ژاندارمرى كل كشور) گمارده شد ولى كمتر از يك ماه بعد به دليل عدم موفقيت در سركوب شورش عشاير فارس معزول، زندانى و خلع درجه گرديد. زاهدى در مهرماه 1320 ش براى بار دوم به رياست ژاندارمرى كل كشور منصوب گرديد و در اواخر سال 1321 ش، به دريافت درجه سرلشكرى نايل آمد و يك سال بعد به اتهام همكارى با آلمان‌ها توسط نيروهاى انگليسى مستقر در اصفهان بازداشت و زندانى گرديد و سپس به فلسطين تبعيد شد ولى پس از سه سال به ايران بازگشت. زاهدى در آبان 1328 ش، براى بار دوم به رياست شهربانى كل كشور منصوب شد و تا خرداد 1329 ش، در اين سمت باقى بود. در فروردين 1330 ش، وزير كشور شد و در كابينه مصدق نيز در اين سمت ماند و در تيرماه همان سال با حفظ سمت سرپرست شهربانى كل كشور گرديد. ليكن سه ماه بعد با هدف نزديك شدن به دربار شاه از وزارت كشور استعفا داد و در زمره مخالفان دولت قرار گرفت. او در موضع جديد خود از طرف شاه به سناتورى مجلس سنا برگزيده شد. زاهدى در اسفند 1331 ش، به اتهام دست داشتن در وقايع 19 اسفند به مدت بيست روز زندانى شد و پس از آن در ارديبهشت 1332 به دست داشتن در قتل سرتيپ محمود افشار طوس متهم گرديد و در مجلس شوراى ملى در مجلس متحصن شد. او در تيرماه همان سال با وساطت دكتر عبد اللّه معظمى رئيس جديد مجلس از تحصن خارج و مخفى گرديد. وى در طى مدت اختفا در حصارك با عوامل اطلاعاتى انگليس و آمريكا در تماس بود و از سوى آنها رهبرى كودتاى 28 مرداد 1332 ش، كه منجر به سقوط دولت قانونى دكتر مصدق شد به او سپرده شد و با استفاده حكم محمد رضا شاه پهلوى كه سه روز پيش از آن دريافت كرده بود خود را نخست‌وزير ايران خواند. وى در فروردين 1334 استعفا داد و به سمت نماينده دائمى ايران در دفتر اروپايى سازمان ملل متحد راهى سوئيس شد و تا پايان عمر تنها يك بار و به مدت يك هفته براى شركت در مراسم عروسى پسرش اردشير زاهدى و شهناز پهلوى دختر شاه به ايران آمد. او عاقبت در سال 1348 ش، درگذشت. (سردار جنگل ص 347؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، ص 258- 251؛ از سيد ضياء الدين تا بختيار، ص 407- 393؛ خاطرات سرريدر ويليام بولارد، ص 456؛ رجال عصر پهلوى، دكتر منوچهر اقبال، ص 340- 339؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ج 1، ص 71).

(2). مراسله حكومت گيلان و طوالش به وزارت داخله، 24/ 10/ 1300، اسناد ملى ايران، شم ت 290007540.

(3). تلگراف مؤيد حضور به وزارت خارجه، 26/ 10/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 46، پ 11، ص 57.

(4). گزارش كارگزارى ساوجبلاغ، 26/ 10/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 45، پ 10، ص 81.

(5). ممسنى: سرزمينى كوهستانى و داراى آب و هواى معتدل است كه در پى تغيير تقسيمات كشورى در 24 دى‌ماه 1340، ممسنى به شهرستان تبديل شد ممسنى شامل دهستان‌هاى بكش، رستم، جاويد للّه، جاويد ماهورى و دشمن زيارى مى‌باشد. درگذشته ناحيه ممسنى به شولستان معروف بوده است (ممسنى، بهشت گمشده، ص 20، 21، 32، 42، 71).

(6). امامقلى خان رستم كه به علت نسب مادرى‌اش با خوانين بويراحمدى، امور منطقه ممسنى را در دست گرفته بود، به مالكيت معين التجار بوشهرى كه بخشى از اراضى خالصه ممسنى در زمان مظفر الدين شاه به او واگذار شده بود اعتراض داشت. در نهايت معين التجار با استفاده از نفوذى كه در مركز داشت، باعث لشكركشى عليه امامقلى خان شد كه مى‌توان آن را نوعى لشكركشى خصوصى دانست. چند سال بعد امامقلى خان و جمعى از افسران ارشد و بزرگان ايلات به اتهام توطئه و برنامه‌ريزى جهت ترور رضا شاه محاكمه و اعدام شدند (تاريخ و جغرافياى ممسنى، ص 35؛ تاريخ وقايع عشاير فارس، ص 348).

(7). اين خبر از طريق معين التجار بوشهرى به اطلاع قوام السلطنه رسيده بود (28/ 10/ 1300، اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، س 1300، پ 98.

(8). مراسله رئيس الوزراء به وزير جنگ، 28/ 10/ 1300، اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، س 1300، پ 98، ص 14.

(9). صورت‌جلسه اولين كميسيون ... 24/ 10/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 2/ 15، پ 48، ص 51، 61 و 65.

(10). اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 54، پ 9، ص 6.

(11). روزنامه ايران، 25/ 10/ 1300، ص 2.

(12). تلگراف وزارت داخله به رئيس الوزراء، 24/ 10/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 26، پ 1، ص 33.

نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 500
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست