responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 417

______________________________
(1). شايع شده بود سالداتى كه به دريا انداخته بودند، توانسته خودش را نجات داده و به حسين قلى برساند (اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 49، پ 16، ص 3).

(2). گزارشى از گمش‌تپه به وزارت داخله، 25/ 8/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 49، پ 16، ص 3.

(3). سر محمد شاه (آقا خان محلاتى) معروف به آقا خان سوم، فرزند سلطان عليشاه آقا خان دوم و رهبر سياسى- مذهبى فرقه اسماعيليان نزارى در سال 1294 ق/ 1877 م، در كراچى به دنيا آمد. جد آقا خان محلاتى موسوم به آقا خان اول پسر ارشد شاه خليل اللّه رئيس فرقه اسماعيليه كه در سن سيزده سالگى جانشين پدر و پيشواى فرقه اسماعيليه شده بود، مورد توجه و استمالت فتحعلى شاه قاجار قرار گرفت. شاه قاجار براى دلجويى از اين مرشدزاده محلاتى، يكى از دختران خود را به عقد او درآورد و حكومت قم و محلات را نيز به وى بخشيد. در زمان محمد شاه قاجار نيز آقا خان مورد توجه محمد شاه قرار گفت و به حكومت كرمان رسيد. وى به مجرد اينكه، محمد شاه به هرات لشكركشى كرد، در جنوب طغيان و آشوبى به پا نمود و قصد داشت، قسمتى از خاك ايران (كرمان و سيستان) را به تحريك انگليسى‌ها از ايران تجزيه نمايد. ولى پس از اينكه، توفيقى نيافت انگليسى‌ها او را در سال 1257 ق، به هندوستان فرستادند تا آقا خان در آنجا براى آنان مصدر خدماتى گردد و بدين‌ترتيب رهبران بعدى فرقه اسماعيليه نيز در هندوستان ساكن شدند. آقا خان دوم (على شاه) از دو همسر نخست خود دو فرزند پسر داشت كه پيش از وى درگذشتند. پس از مرگ وى تنها پسر بازمانده‌اش از همسر ايرانى او، شمس الملوك، كه محمد نام داشت، در سن هشت سالگى به عنوان چهل و هشتمين امام نزارى در بمبئى سمت امامت يافت و آقا خان سوم عنوان گرفت. راهنما و قيم او ظاهرا عمويش آقا جنگى شاه بود. اما وى در سال 1908 م/ 1326 ق، در حوادثى كه به دنبال تصويب قانون ناسازگارى با مصالح ديگر اعضاى خانواده او روى داد، در جده به قتل رسيد. آقا خان سفرهاى اروپايى زيادى داشت و اين سفرهاى اروپايى، سرانجام آقا خان را اروپانشين كرد و على‌رغم ميل كسانى كه مى‌خواستند آقا خان در كلكته كه موطن او تعيين شده بود، زندگى كند، وى مقيم اروپا گرديد. آقا خان در سال 1323 ق/ 1906 م، در ملاقاتى با لرد مينتو در سيملا، به عنوان رئيس هيئت نمايندگى مسلمانان هند، از نايب السلطنه خواست كه به مسلمانان هند به چشم اقليت ننگرند و آنان را ملتى در دل ملت ديگر بدانند و براى مسلمانان اين حق را قايل شوند كه نمايندگان مساوى در شوراهاى محلى و قانونگذارى هند داشته باشند. اين گفتگوها تا حدى ثمر بخش واقع شد و كرسى مستقلى در كنگره براى ايالات مسلمان‌نشين هند مانند پنجاب و بنگال شرقى تأسيس گرديد. آقا خان با رهبران مسلمان به منظور تحقق بخشيدن به اهداف مشترك، تشكل مستقلى به نام «مسلم ليگ»(Muslem Leag) ترتيب دادند و موفقيت آقا خان در كسب امتياز براى مسلمانان از انگليسيان سبب شد، تا از بدو تأسيس اتحاديه مسلمانان سراسر هند (مسلم ليگ) در 1906 م، به رهبرى آن انتخاب شود. وى اين سمت را تا سال 1331 ق/ 1912 م، كه از آن استعفا كرد، عهده‌دار بود. آقا خان به ايران علاقه داشت. چه او با واسطه پدر و مادر به خاندان قاجار نسب مى‌برد.

او همواره مدعى بود كه در زندگى شخصى از «الگوى ايرانى- مسلمان» پيروى كرده است. در جريان قرارداد 1919 م، آقا خان در نطقى در لندن سخت با آن قرارداد مخالفت كرد ولى با گذشت زمان نظرش تغيير كرد تا آنجا كه، حتى از اين‌كه چنان قراردادى سرنگرفته است اظهار تأسف كرد.

پس از كودتاى 1299 ش، در ايران و بالا گرفتن كار رضا خان، سران قاجار، كه نگران اوضاع بودند تصميم به مذاكره مستقيم با انگليسى‌ها گرفتند.

نصرت السلطنه و عضد السلطان، عموهاى احمد شاه براى اين كار مأمور شدند و آنها به قصد استفاده از اعتبار آقا خان او را در لندن با خود همراه كردند. اما اين كوشش نتيجه‌بخش واقع نشد و نااميد بازگشتند. آقا خان از رضا شاه تمجيد مى‌كرد و هنگام تاجگذارى او، تلگراف تبريك و تهنيت به ايران فرستاد. آقا خان در نخستين دهه حكومت محمد رضا شاه درخواست تابعيت ايران را كرد كه مورد قبول محمد رضا پهلوى واقع شد. وى گاهگاهى نيز به طور مستقيم و غيرمستقيم، در سياست‌هاى مربوط به ايران دخالت مى‌كرد.

مثلا در قضيه ملى شدن صنعت نفت او به ميانجى‌گرى ميان ايران و انگليس پرداخت. مرگ آقا خان سوم در 11 ژوئيه 1957 در ژنو رخ داد. جسد وى را به آسوان در مصر منتقل كردند و همانجا به خاك سپردند. پس از مرگ وى برخى از روزنامه‌هاى اروپايى به شرح جزئيات زندگى او پرداختند و عنوان‌هايى براى او ذكر كردند. «تايمز» وى را شهروند جهانى خواند؛ گاردين به وى عنوان پادشاه بدون كشور داد. (فرهنگ ناموران، ج 1، ص 242- 247).

(4). روزنامه تايمز، 15 نوامبر 1921.

(5). جنبش ميرزا كوچك خان بنابر گزارش‌هاى سفارت انگليس، ص 80.

(6). تلگراف رئيس الوزراء به وزيرمختار ايران در واشنگتن، 30/ 8/ 1300، گنجينه اسناد، س 1370، دفتر اول، ص 33.

(7). انتخابات قمشه از تاريخ 25 محرم 1339 ق شروع شد و از روز سه‌شنبه 6 صفر 1339 ق تعرفه توزيع گرديد كه تا مدت ده روز ادامه داشت و به مدت پنج روز رأى‌گيرى انجام شد (اسناد مجلس، دوره 4، ك 9، ج 4/ 3 پ 48).

(8). اسناد مجلس، دوره 4، ك 9، ج 4/ 3، پ 48.

(9). مراسله سفارت انگليس به وزارت خارجه، 23/ 8/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 57، پ 20، ص 17.

نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن    جلد : 1  صفحه : 417
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست