نام کتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران نویسنده : فراهانى، حسن جلد : 1 صفحه : 369
مىباشد. در ادامه اين مطلب ذكر شده بود كه
رضا خان مدير روزنامه ستاره ايران را به خاطر اينكه، در يك ستون فكاهى در اين
روزنامه راجع به القاب فاتحين جنگ خراسان بعضى مزاحها شده بود، به حضور طلبيده و
دستور داده است به او دويست ضربه شلاق زده شود و همچنين او را حبس نمايند كه مشار
اليه هنوز هم در حبس است. 10
______________________________
(1). دوشنبهبازار: در پانزده هزار گزى
جنوبشرقى رشت و در سر راه شوسه رشت به قزوين واقع شده است و روزهاى دوشنبه در اين
منطقه بازار عمومى داير است.
(2). كتاب گيلان، ج 2، ص 234 به نقل از مجله
خواندنيها شماره 68 تا 74
(3). روزنامه اتحاد، 24/ 7/ 130، ص 2.
(4). از جمله سازمانهاى سياسى
سوسيالدموكرات فعال در دوران نهضت مشروطه در ايران مىتوان از داشناكسيون نيز نام
برد.
براى شناختن اين حزب توجه به نكات ذيل ضرورى است:
حزب انقلابى داشناكسيون در سال 1279 در تفليس بنيان گزارده شد و در
اكثر شهرهاى قفقاز، ماوراء قفقاز، ايران و تركيه كه ارامنه زندگى مىكردند سازمان
محلى داشت. هدف اصلى حزب عبارت بود از تشكيل دولت مستقل ارمنستان و به اين جهت
جنبشى بود عليه دولت روسيه تزارى و دولت عثمانى و دولت ايران؛ چون فقط ارامنه
مىتوانستند به عضويت حزب درآيند، لذا چنانكه گفته شد سازمانهاى اين حزب به شهرها
و مناطق ارمنىنشين محدود ماند. اين شعبات مهم سازمانى در تبريز، اصفهان، رشت و
تهران در ميان ارامنه اين شهرها فعاليت مىكردند.
در سال 1288 كنفرانسى با شركت نمايندگان سازمانهاى محلى حزب
داشناكسيون در وارنا (بلغارستان) تشكيل گرديد كه در آن يك هيئت دوازده نفرى از
ارامنه ايران شركت داشتند و بنا به پيشنهاد اين گروه كنفرانس، حمايت از جنبش
مشروطه در ايران را پذيرفت. مهمترين مسئله كنفرانس، تبادل نظر درباره مسئله
ارامنه مقيم در قلمرو دولت عثمانى بود زيرا در اين كشور ارامنه به شدت تحت فشار
سياسى، اجتماعى و اقتصادى قرار داشتند.
كنفرانس «وارنا» كه در آن 50 تا 60 نماينده شركت نموده بودند چندين
هفته طول كشيد. بعد از كنفرانس 40 نفر از مجاهدين ارمنى به ايران اعزام شدند تا در
مبارزات نظامى و سياسى نهضت مشروطه ايران شركت نمايند (يفرم خان يكى از اين 40 نفر
بود).
محل كميته مركزى هفت نفرى حزب داشناكسيون ايران تبريز بود. در پاييز
1288 جلسه عمومى وسيعى به ابتكار كميته ارامنه تبريز در اين شهر انعقاد يافت. در
اين جلسه عمومى، نمايندگانى از ساير شهرهاى ايران نيز شركت نموده بودند. برنامه
اصلى جلسه عبارت بود از تحليل جنبش مشروطه در ايران و موضعگيرى درباره آن،
هرنماينده، معرف و گوينده نظر يك سازمان محلى بود، بهطور مثال يفرم خان كه از
جانب سازمان حزب در رشت به كنفرانس اعزام شده بود به نام اين شعبه حزب خواستار
شركت جدى و عملى در جنبش مشروطه شد.
در جلسه چهارم، تصميم گرفته شد كه افراد حزب داشناكسيون در ايران به
طور فعال در نهضت شركت نمايند، زيرا اين جنبش داراى جنبههاى مترقى بوده و ميتواند
منجر به توسعه افكار آزاديخواهانه در ميان ملل خاورميانه گردد. حزب داشناكسيون به
اين نتيجه رسيد كه نه فقط ارامنه ايرانى بلكه مجاهدين ارمنى از شهرها و ايالات
روسيه نيز بايد در جنبش مشروطه ايران شركت نمايند.
از طرف كميته داشناكسيون در تبريز هفتهنامهاى به نام آراور (صبح)
به زبان ارمنى منتشر مىگرديد. در گزارش حزب داشناكسيون به كنگره بين الملل دوم در
كپنهاك (1910) يادآورى شده كه اين حزب خود را پيشقراول و پيشقدم در نهضت مشروطه
ايران و تنها مركز تجمع نيروهاى انقلابى مترقى مىداند. همچنين در اين گزارش آمده
كه با رهبرى مجاهدين تبريز، ستار خان از نظر مالى، نظامى و سياسى و مشورتى، همكارى
و مساعدت مىشود.
يكى از اعضاى بانفوذ اين حزب يفرم خان بود كه در رشت همراه مجاهدين
اين شهر در سقوط حكومت شركت، سپس همراه اردوى آزاديخواهان به سوى تهران حركت نموده
و پس از تصرف تهران از طرف عشاير بختيارى و اردوى شمال (كه تحت نظر زمينداران
بزرگ بود) به سمت رياست شهربانى تهران منصوب گرديد. يفرم خان در اين مقام از طرف
حكومت مشروطه جديد كه تحت نفوذ مستقيم خانها و ارتجاعيون و وابستگان به سياست
استعمارى انگلستان قرار داشت مأموريت يافت تا ستار خان را از تبريز و يارانش جدا
كند. امرى كه يفرم خان بدان اطاعت كرد و به تهديد ستار خان پرداخت. يفرم خان در
جريان حوادث پارك اتابك كه منجر به خلع سلاح ياران ستار خان در تهران و زخمى شدن
او گرديد نقش مهمى داشت. بدين ترتيب يفرم خان كه در ابتداى اوج گرفتن نهضت مشروطه
در صف انقلابيون قرار داشت به تدريج از مردم جدا شده و به ارتجاع و حكومت وابسته
استعمارى پيوست. بر طبق گزارشات موجود در سال 1289 در ايران فقط يك شعبه حزب
داشناكسيون فعاليت داشت.
مبارزين ارمنى مىبايست در سال 1291 پس از تصرف تبريز به وسيله قشون
روس اين شهر را ترك نمايند.
حزب داشناكسيون، سازمانى بود غير متمركز، بدينمعنى كه سازمانهاى
اين حزب در كشورهاى مختلف حق داشتند براى حل مشكلات و مسائل خود مستقلا عمل كنند،
روشن است كه از طرف كميته مركزى كوشش به عمل مىآيد تا سازمانهاى مذكور با يكديگر
هماهنگ و كل سازمان در جهت وصول به هدف اصلى (تشكيل ارمنستان مستقل) حركت نمايد.
تمام فعاليتهاى سياسى و نظامى حزب داشناكسيون و تمام كار حزب متوجه
وصول به هدف اصلى بود و در اين راه حزب به افراد، سازمانها و جريانهاى اجتماعى
كه مىتوانستند در جهت كار حزب قرار گيرند كمك مىنمود. فعاليت حزب داشناكسيون در
ايران و به خصوص در تبريز نيز محدود به همين كمك بود- تضعيف قدرت روسيه تزارى،
دولت عثمانى و دولت ايران در نتيجه رشد و توسعه جنبش مشروطه مىتوانست امكانات
جديدى براى توسعه كار حزب داشناكسيون فراهم سازد- هدف اين حزب آزادى زحمتكشان
ايران و يا نجات ايران از استعمار و استبداد نبود و لذا نمىتوان با وجود احترام
به فداكارىهاى مجاهدين ارمنى- اين سازمان را حزبى ايرانى دانست.
در انتشار افكار سوسياليستى در ايران نيز حزب داشناكسيون نمىتوانست
نقش بزرگى بر عهده گيرد زيرا انتشارات اين حزب به زبان ارمنى بود نه به فارسى و يا
آذربايجانى و لذا اكثريت مردم ايران قادر به خواندن و فهم آن نبودند. همچنين به
اين علت كه ارامنه مقيم در شهرهاى ايران اجتماعات قومى، فرهنگى و مذهبى مستقل خود
را داشته و از توده مردم مسلمان جدا بودند افكار و نظرياتشان نمىتوانست در ميان
مردم عادى توسعه يابد.
(نهضت ميرزا كوچك خان، ص 95- 98).
(5). تلگراف مشاور الممالك به وزارت خارجه،
21/ 7/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 45، پ 15، ص 40.
(6). مراسله سفارت آلمان به وزارت خارجه،
21/ 7/ 1300، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ك 4 پ 16 ص 1 و 2 و 4.