responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راز درخت سيب نویسنده : توكلى، يعقوب    جلد : 1  صفحه : 64

هنوز به ما احتياج دارند، والا آن بسيجى‌هاى گمنام را كه ولشان كرده‌اند.

يزدان‌پناه: بابا تو را به خدا، من نه ديگر سياستمدارم، نه فرمانده! من يك معدن‌چى‌ام، حالا اين‌دفعه به جاى ميراژ و سوپراتاندارد فرانسوى، خوردم به پُست يك مادام فرانسوى.

احمدى: چى شده؟ امر خير است؟! راهكار عقد مسلمان با غيرمسلمان را مى‌خواهى ياد بگيرى؟! حالا فقط به من توانستى زنگ بزنى، چون برايت رازدارى مى‌كنم، زرشك‌پلو با مرغ! بايد اول پول را به ليره حواله كنيد به شما بگويم قضيه چه طورى مى‌شود.

يزدان‌پناه: ترا به خدا، برايم حرف در نياور! عيالت بفهمد آن‌وقت فقط خواجه حافظ شيراز است كه نداند!

احمد: خوب، عروسى و ازدواج بايد علنى و در حضور شهود باشد، در خفا نامردى است!

يزدان‌پناه: بابا! ازدواج كدام است؟ صبر كن! يك خانم دكتر هم‌رشته شما، يعنى دانشجوى دكترى مى‌خواهد راجع به علل وقوع انقلاب اسلامى در ايران، رساله بنويسد. شيرفهم شد! دنبال يك محقق كَلّه‌خراب ايرانى مى‌گرديم كه هنوز كَله‌اش بوى قورمه سبزى بدهد و راجع به انقلاب فكر كرده باشد و تحقيق جدى در حد رساله دكترى براى سوربن كرده باشد.

احمدى: خوب، شما چرا بين اين همه استاد مشهور و نامشهور علوم سياسى، سراغ ما آمديد؟

يزدان‌پناه: ببين عزيز من! يادت رفته كه مى‌گفتى در كلاس درس «بازتاب انقلاب اسلامى»، آقايان فقط نظريات محققان آمريكايى را ترجمه مى‌كردند و براى شما روخوانى مى‌كردند. مگر خودت نگفتى ما در حوزه علوم اجتماعى و علم‌

نام کتاب : راز درخت سيب نویسنده : توكلى، يعقوب    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست