نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 662
دارد، و براساس آن:
1- نظم در گرو قانون است.
2- حكومت در به وجود آوردن نظم مطلوب، مؤثر است.
3- دخالت حكومت در حل معضلات اجتماعى، مستند به قانون و اجازه
قانونگذار مىباشد.
4- فلسفه حكومت، برهم زدن قانون جامعه و الغاى آن نيست.
5- دخالت حكومت، صرفا در مواردى است كه قوانين عادى، پاسخگوى
نيازهاى جامعه نباشد.
6- دخالت حكومت در جهت بازگرداندن شرايط عادى براى اجراى دوباره
مقررات است.
7- بىاعتنايى به احكام حكومتى، به بهانه اجراى قوانين عادى، عملى
ناپسند و خلاف قانون است.
اصول هفتگانه فوق، كه با ارتكازات عقلانى انسانها براى ايجاد
جامعهاى قانونمند و حكومتى موفق، موافق است، در همه نظامهاى سياسى، از مقبوليت
برخوردار است، هرچند شيوه اجرايى و راهكارهاى عملى آن، در همه نظامها يكسان
نيست.
در نظام اسلامى نيز كه حاكميت قانون و عينيت مكتب، مورد نظر
دولتمردان است، اختيارات دولت خارج از قلمرو قانون نبوده و صرفا در محدوده ضوابط
است.
ازاينرو، حكومت هرگز اجازه ندارد كه خارج از چارچوب مشخص خود، وارد
عمل شود. امام خمينى دراينباره مىگويد:
حكومت در اسلام، به مفهوم تبعيت از قانون است و فقط قانون بر جامعه
حكمفرمايى دارد. آنجا هم كه اختيارات محدودى به رسول خدا و ولات داده شده، از
طرف خداوند است.[1]