نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 32
ارزشى است، سؤالاتى از قبيل اينكه كمال
انسان در چيست؟ خطوط اصلى و روشهاى رسيدن به اين كمال كدام است؟ و اين اساس است
كه به مشخص شدن بايدها و نبايدها، خوبها و بدها، هدفها و وسيلهها، دردها و
درمانها، مسئوليتها و تكليفها، نيازمند است. و ايدئولوژى، چيزى جز يك طرح جامع
و هماهنگ و منسجم، و يك تئورى كلى براى پاسخگويى به اين نياز نيست.
سادهانديشى است كه براى طفره از پاسخ دادن به اين سؤالات اساسى و
نيازهاى ضرورى، «رفاه» يا «وفاق سياسى» را جايگزين «ايدئولوژى» بدانيم؛ زيرا
اينجايگزينى، به معناى رها كردن و بىاعتنايى به بسيارى از خلأها است؛ مثلا وقتى
سخن از رفاه به ميان مىآيد و به عنوان يك ارزش بنيادين بدان نگريسته شده و مبناى
سياستگذارى اقتصادى، اجتماعى و سياسى مىگردد، بلافاصله اين سؤال مطرح مىگردد كه
خط مشى دولت بايد بر تجيح رفاه باشد يا عدالت؟ و پس از پاسخ به اين سؤال است كه
دولت نظريه اقتصادى خود را برمىگزيند. همچنين در تعارض عدالت، به عنوان يكى از
جامعترين اهداف اجتماعى با آزادى و به طور كلى، در حلّ «تعارض ارزشها» نيز بايد
به سراغ ايدئولوژى رفت. اهميت اين گونه مسائل در حدى است كه برخى صاحبنظران
انديشه سياسى گفتهاند:
مهمترين بخشهاى سياسى يك جامعه نوين صنعتى، بهشهايى هستند كه جز
با ميزان درآمد ملّىيى كه بايد توسط دولت گردآورى و خرج شود، و يا هدفهايى كه
اين درآمد براى تأمين آنها خرج مىشود، سروكار ندارد. همين امر باعث بروز تعارضات
پيچيدهاى ميان «عدالت» و «كارايى»، و «مصلحت انديشى» و «آزادى شخصى» مىگردد كه
موضوع اصلى مناقشات سياسى روزانه را تشكيل مىدهد.[1]
هر دولتى بايد اهداف خود را مشخص كرده و تنها به ذكر اهداف كم و بيش مشترك و مورد
قبول همه نظامها، مثل آزادى، عدالت، امنيّت و مانند آن اكتفا ننمايد، بلكه براساس
ايدئولوژى و آرمانهاى خود، ديدگاه روش خويش را از اين مفاهيم و حدود