نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 170
بما جاءكم من الحق؛[1] اى
كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را «ولىّ» نگريد كه دوستى به
آنان نشان دهيد، درحالىكه آنان به آنچه كه از حق به شما رسيده، كافر شدهاند.
چنين قوانينى از يك سو، متوجه هريك از افراد جامعه اسلامى است كه در
روابط خود با كفار، از قبول ولايت آنان بپرهيزند، و از سوى ديگر، متوجه دولتمردان
و سياستگذاران جامعه است كه روابط فرهنگى، اقتصادى و سياسى خود را با اجانب، به
گونهاى تنظيم نمايند كه به ولايت كفار نينجامد. ازاينرو، دراينباره، مسئوليت
مشتركى براى دولت و امت وجود دارد- و البته كوتاهى هر كدام، سلب مسئوليت از ديگرى
نمىنمايد- ولى درعينحالدولت اسلامى مسئوليت سنگينترى به عهده دارد؛ زيرا:
اولا، معمولا نوع عملكرد دولتها، به ويژه در روابط بين الملل، تأثير
فراوانى در بينش و برخورد مردم آنجامعه با ديگران دارد و خواهناخواه، همان
سياستها در بين توده مردم، به عوان شيوههاى مشروع و توأم با مصلحت تلقى مىشود.
ازاينرو، ملت نيز بدان سو جذب شده و همان رويّه را در پيش مىگيرند.
ثانيا: از آنجا كه دولت، پشتوانه اجرايى قوانين است، لذا موظف است
كيفيت اجراى اين قانون را در روابط هريك از اعضاى جامعه اسلامى با اجانب پىگيرى
نمايد و چنانچه مسلمانى رعايت حكم الهى را جدّى نگرفته، و يا درصدد نقض قانون
است، با وى برخورد نمايد.
شأن نزول آيات سورة ممتحنه نيز حكايت از آن دارد كه پيامبر اسلام
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين زمينه، با عوامل سودجو و سازشكار برخورد مىكردند.
در شأن نزول اين آيات چنين آمده است:
حاطب بن ابى بلتعه مسلمان شده و از مكّه به مدينه هجرت كرده بود؛ ولى
خانوادهاش در مكه مانده بودند. قريش از آنها خواسته بود كه به وسيله نامه به
حاطب، اطلاعاتى از