نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 102
تعريف يگانهاى داشته است، و نه حتى در يك
دوره، پژوهشگران بر يك تعريف از آن توافق داشتهاند. پرفسور ويلفريد روريش، كه در
علم سياست و جامعهشناسى، مطالعات فراوانى دارد و از متخصصان برجسته اين فن در عصر
حاضر به حساب مىآيد، از تبيين مفهوم دموكراسى، به «مشكل اصلى» تعبير مىكند.[1] و اين، خود نشان مىدهد كه اين
واژه، علاوه بر تطورات تاريخى خود، هم اينك نيز چه مقدار با ابهام روبهرو بوده و
مورد تفسيرهاى گونگون است.
طبيعى است كه با توجه به اختلاف آرا و نظريات متضادى كه دراينباره
وجود دارد، اظهار نظر درباره حكومت دينى، از زاويه دموكراسى، سهل نيست؛ زيرا مقياس
تعريف شده و منضبطى دراينباره، در اختيار نداريم.
آشنايان با فرهنگ غرب، كه خواستهاند نظام دينى (اسلامى) را با
معيارهاى دموكراتيك بسنجند و عيار دموكراسى را در آن مشخص كنند، به اين مشكل
اعتراف داشتهاند:
چون درباره معناى دقيق دموكراسى به عنوان يك سيستم، توافق آرا وجود
ندارد، ما نمىتوانيم تعريف واحدى به عنوان نقطه ارجاع خود اتخاذ كنيم، هر چند
مىتوانيم به بررسى برخى از نگرشهاى جارى مسلمين درباره اين اصطلاح بپردازيم.[2] همين نويسنده درباره كسانى كه از
تلفيق اصول دموكراسى با اصول اسلامى انتقاد كردهاند: مىگويد:
پيش از هر چيز، آنچه كه به وضوح از سوى منتقدان حذف شده، يا به قدر
كافى مورد اذعان قرار نگرفته، اين است كه هيچگونه تعريف كلا پذيرفته شدهاى از
دموكراسى به طور كلى، يا از نوع غربى آن، به خصوص وجود ندارد.[3]
يكى ديگر از دانشمندانى كه مبانى تفكر غرب را مورد مطالعه قرار داده و از نزديك،
زندگى اجتماعى دنياى متجدد را آزموده و تجربه كرده است، دراينباره، مىگويد: