responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 35

اهل بيت عصمت و طهارت به چشم مى‌خورد و نيز در بردارنده اخبار غيبى است. راز اصلى توجه به مصحف فاطمه عليها السلام آن است كه در آن نام ائمه دوازده گانه با مشخصّات كامل آمده است و سند معتبر و غيرقابل خدشه‌اى است.

در جوامع حديثى، چند مصحف به فاطمه زهرا نسبت داده شده است: مصحف اوّل كه غالباً از زبان جابربن عبداللّه انصارى نقل شده است. جابر مى‌گويد: به ديدن فاطمه عليها السلام شتافتم تا ميلاد امام حسن مجتبى عليه السلام را به آن حضرت تبريك بگويم، مصحفى را در دست او ديدم ...[1]


[1]. صدوق، اكمال‌الدين، باب 27 و 28 ص 313- 307. ابوبصير از امام باقر عليه السلام چنين نقل مى‌كند:

در يكى از شب‌هاى جمعه هنگام سحر، حضرت جبرئيل و اسرافيل و ميكائيل بر حضرت زهرا عليها السلام نازل شدند و ديدند كه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول نماز است، همه ايستادند تا نماز تمام شد. آن‌گاه به فاطمه عليها السلام سلام كردند و گفتند:« خداوند بزرگ به شما سلام مى‌رساند». سپس صحيفه را در حجره آن بزرگِ زنان بهشتى گذاشتند. حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:« لِلَّهِ السلامُ وَ مِنهُ السلامْ وَ الَيهِ السلامَ وَ عَلَيكُمْ يا رُسُلَ اللَّهِ السلامُ»؛ سلام از آن خداست و از اوست سلام و به سوى اوست سلام، و بر شما اى فرستادگان خدا سلام و درود باد!».( طبرى، دلائل الأمامة، ص 28؛ بحرانى، عوالم، ج 11، ص 190).

جابر بن‌عبدالله انصارى مى‌گويد: وارد منزل امام على عليه السلام شدم، صحيفه‌اى در دست فاطمه عليها السلام ديدم كه رنگ سبز زيباى آن مرا به ياد زمرّد انداخت و در آن كتابى قرار داشت به سفيدى و روشنى نور خورشيد؛ گفتم:« پدر و مادرم فداى شما! اى دختر رسول خدا چيست كه در دستان شما است؟» پاسخ داد:« اين كتابى است كه خداوند آن را به پدرم رسول‌خدا صلى الله عليه و آله هديه كرد. در اين كتاب نام پدرم، شوهرم، و نام دو فرزندم و امامانى كه از نسل فرزندانم هستند، نوشته شده است. اين كتاب به من هديه شده است تا بشارت فرح بخشى براى من باشد».( اصول كافى، ج 1، ص 572، حديث 3، باب ما جاء فى الاثنى عشر والنص عليهم)

در حديث ديگرى آمده است: هنگامى كه از آن حضرت سئوال كردند:« اين چه كتابى است؟» فرمود:« اين كتابى است كه خدا آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله اهداء فرمود. در اين كتاب نام پدرم، شوهرم و نام دو فرزندم و امامانى كه از نسل فرزندان منند وجود دارد، رسول خدا آن را به من عطا فرمود تا خوشحالم كند.»

جابر گفت:« دوازده نامى كه در اين كتاب است نام چه كسانى است؟»

فرمود:« نام‌هاى جانشينان پيامبر؛ اول آنها على عليه السلام و يازده نفر ديگر كه همه از نسل منند و آخرين آنها حضرت قائم( عج) است».

جابر مى‌گويد:« در مصحف نظر كردم و ديدم نام محمّد در سه جا و نام على در چهار جا ثبت شده است».( بحرانى، عوالم، ج 11، ص 19 و طبرى، دلائل الأمامة، ص 28)

عن أبى‌بصير قال: لمّا حضر أبا جعفر محمّد بن علىّ الباقر عليه السلام الوفاة، دعا بابنه الصّادق عليه السلام ليعهد إليه عهداً، فقال له أخوه زيد بن على: لمّاامتثلت فى مثال الحسن و الحسين عليهما السلام رجوت أن لاتكون أتيت منكراً.

فقال له الباقر عليه السلام: يا أباالحسن إن الأمانات ليست بالمثال، و لاالعهود بالرسوم، و إنّما هى أمور سابقة عن حجج‌اللّه تبارك و تعالى، ثمّ دعا بجابر بن عبداللّه الانصارى فقال: يا جابرا حدّثنا بما عاينت من الصحيفة؟

فقال له جابر: نعم يا أباجعفر، دخلت على مولاتى فاطمة بنت رسول‌اللّه صلى الله عليه و آله لاهنيها بولادة ألحسن عليه السلام، فاذا بيدها صحيفة بيضاء من درّه فقلت: يا سيدة النسوان! ما هذه الصحيفة التى أراهامعكِ؟ قالت: فيها أسماء الأئمة من ولدى.

قلت لها: ناولينى لأنظر فيها! قالت: يا جابر! لولاالنهى لكنت أفعل، و لكنّه قد نهى أن يمسها إلّانبى او وصى نبى، أو أهل بيت نبى، ولكنّه مأذون لك أن تنظر إلى باطنها من ظاهرها.

قال جابر: فقرأت فإذا فيها:

أبوالقاسم محمّد بن عبداللّه المصطفى أمّه آمنة.

أبوالحسن علىّ بن‌أبى‌طالب المرتضى عليه السلام، أمّه فاطمة بنت أسدابن‌هاشم بن عبد مناف.

أبومحمد الحسن بن علّى البر التّقى.

أبوعبداللّه الحسين بن علىّ، أمهما فاطمة بنت محمد.

أبومحمد علىّ بن الحسين العدل؛ أمه« شهربانويه» بنت يزدجرد بن شهريار.

أبوجعفر محمّدبن على الباقر، أمه« أم عبداللّه» بنت الحسن بن على بن أبى طالب.

أبوعبداللّه جعفربن محمدالصّادق، أمّه« أم فروة» بنت القاسم بن محمدبن أبى‌بكر.

أبوابراهيم موسى بن جعفر الثّقة، أمه جارية اسمها« حميدة» المصقاة.

أبوالحسن على بن موسى الرّضا، أمّه جارية اسمها:« نجمة».

أبوجعفر محمّد بن علىّ الزّكى، أمه جارية اسمها:« خيزران».

أبوالحسن علىّ بن محمّد الأمين، أمه جارية اسمها:« سوسن».

أبومحمدالحسن بن علىّ الرّضى، أمه جارية اسمها:« سمانة»، تكنّى أم الحسن.

أبوالقاسم محمّدبن الحسن و هو حجّةاللّه القائم، أمّه جارية اسمها:« نرجس» صلوات اللّه عليهم أجمعين.« صدوق، اكمال الدين، ج 1، ص 305، باب 27؛ عيون الاخبار، ج 1، ص 40 و بحارالانوار، ج 36، ص 193)

نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 35
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست