نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 103
2. آزادى اسلامى و غيراسلامى
با توجّه به نگرش اسلام درباره آزادى اجتماعى مىتوان چنين گفت:
الف. انسان موحّد، حكم كلّى و قانون اصلى را
وضع شده از سوى كسى مىداند كه اشتباه، غرضورزى و اعمال سليقه خاص در او راه
ندارد و مىداند قانون الهى براى تأمين سعادت او است، بنابراين با طيب خاطر آن را
مىپذيرد. امّا آزادى و دموكراسى غربى تأمين كننده آرامش خاطر نيست؛ چرا كه انسان
غربى اطمينان ندارد آنچه با رأى او تعيين مىشود، سرانجام به سود او است و سعادت
وى را تأمين مىكند.
ب. انسان تربيت شده در جامعه آزاد اسلامى، در برابر آزادى غربى كه جز
بىبندوبارى[1] و بردگى
درونى (هواپرستى) پىآمدى ندارد، خود را نمىبازد.[2]
او آزادى افسار گسيخته را ضدّ آزادى مىداند و ادّعاى مردم سالارى مناديان را[3] وسيلهاى براى به بندكشيدن مردم
مىشمارد. در نظر انسان مسلمان، ليبراليسم و آزادى دخل و خرج بهگونه دلخواه و به
دور از چارچوبهاى عقلى و دينى، مايه تقويت روحيه درندهخويى و تضعيف روح انسانى
است.
انسان مسلمان همچنين «سكولاريسم» كه دين را از سياست جدا مىدانند و
«آزادى مطلق» يعنى فرار از محدوده نفوذ اخلاق و اصالتهاى انسانى را، آزادى مورد
خواست فطرت خود نمىداند. آزادى مطلوب انديشه او، آزاديى است كه سعادت و تكامل
روحى، جسمى، عقلى و اخلاقى وى را تأمين كند؛ براين اساس هر گونه آزادى بيرون از
مدار قانون آسمانى را آزادى ضدّ كمال انسانى مىداند و به زمزمه آزادى طلبان ضدّ
آزادى و هواپرستان برده درون، وقعى نمىنهد.
آزادى مورد نظر اسلام، غير از آزادى مورد نظر ساير مكاتب است. در
مكاتب غيراسلامى- به ويژه در جهان امروز- منظور از آزادى، آزادى در شكم و شهوت
است. برپايه همين ديدگاه فاسد درباره آزادى است كه بسيارى مفاهيم، قربانى مىشوند
و وجهالمصالحه
[1]. ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عبّاس زرياب
خورى، ص 327،« آزادى مورد نظر مردم امروز، آزادىدر باب معده رفتن به ميخانه است».
[2]. اسپينوزا، يكى از حكماى سرشناس قرن هجدهم
مىگويد: كسانى كه رعايت فضايل اخلاقى را قيد و بندبه حساب مىآورند از اين نكته
غافلند كه پيروى از هواى نفس، مايه اسارت است( فروغى، محمدعلى، سير حكمت در اروپا،
ج 2، ص 46).
[3]. ر. ك: آبركراسبى، هبل، فرهنگ جامعهشناسى، ص
254.
نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 103