نام کتاب : خلوت شيطانى: خود ارضايى و راه درمان آن نویسنده : سهراب پور، على جلد : 1 صفحه : 20
بر اين اساس «لعنت خداوند» به معناى دور
كردن شخص از رحمت خويش مى باشد و اين دورى از رحمت در دنيا، عبارت از محروميت از
هدايت به سوى عقايد حق و ايمان حقيقى و به دنبال آن عمل صالح و دورى از رحمت در
آخرت عبارت از دور كردن از رحمت قرب مى باشد.[1]
و «لعنت فرشتگان ومردم» به معناى خشم و تنفر و طرد معنوى يا تقاضا از
خداوند درباره دور ساختن اين گونه افراد از رحمت است.[2]
و چه بيچارگى و بدبختى بيشتر از اين مى توان براى يك شخص تصور كرد كه
خداوند رئوف و مهربان او را، از رحمت و خير خويش دور سازد و در نزد مردم نيز مورد
نفرت و لعن قرار گيرد. والبته اين نبوده مگر به خاطر سوءِ اراده و اعمال زشت خودِ
فرد.
حديث دوّم
امام صادق (عليه السلام) در مورد شخصى كه- نعوذبالله- خودارضايى مى
كند فرمودند:
«ثَلاثَةٌ لا يكَلّمُهُم اللهُ يومَ القيامةِ و لا ينظُرُ اليهِم و
لا يُزكّيهمِ و لَهُم عذابٌ اليمٌ .... النّاكِحُ نَفسَهُ؛[3]
سه كس هستند كه خداوند روز قيامت با آن ها نه سخن مى گويد، نه، به
آنان نگاه مى كند و نه پاكشان مى دارد و عذابى دردناك دارند: (يكى از آن ها) كسى
است كه خودارضايى مى كند».
سخن نگفتن و نگاه نكردن خداوند رحيم كنايه از آن است كه پروردگار
عالم با ديده رحمت با آنها برخورد نمى كند و آنان را از رحمت خويش دور مى سازد
ولذا در عذابى دردناك خواهند بود و باز تاكيد مى كنيم اين نبوده جز به خاطر اعمال
بد و زشتى كه خود شخص با اراده ى خويش انجام داده است.
حديث سوّم
همچنين امام صادق (عليه السلام) در حديث ديگرى، در پاسخ شخصى كه از
استمناء و خودارضايى سؤال كرد، فرمودند:
«اثمٌ عظيمٌ قَد نَهي اللهُ تَعالي عَنهُ في كتابهِ، و فاعلُهُ
كَناكِحِ نفسِه و لَو علمتُ بِمَن يفعُلُه ما اكلتُ مَعَه؛[4]
(خودارضايى) گناه بزرگى است كه خداى متعال در كتاب خود، از آن نهى
فرموده است و شخصى كه اين كار را مى كند مانند كسى است كه با خودش ازدواج كند و
اگر بدانم كسى اين كار را مى كند، هرگز با او غذا نمى خورم».
[1] - برگرفته از ترجمه تفسير الميزان، علّامه محمّد
حسين طباطبايى، ترجمه سيّد محمّد باقر موسوى همدانى، ج 16، ص 508 و 509، چاپ پنجم،
دفترانتشارات اسلامى وابسته به جامعه ى مدرّسين حوزه ى علميّه قم، 1374.
[2] - برگرفته از تفسير نمونه، آيت الله ناصر مكارم
شيرازى با همكارى جمعى از نويسندگان، ج 2، ص 649.
[3] - شيخ حرّ عاملى؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 131، ح
1709، چاپ اوّل، مؤسسه آل البيت قم، 1409 ه ق.