responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خدا خانه دارد نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 92

خدا، خانه دارد!

فكر كن از اين ديوارها خسته شده باشى، از اين كه مدام سرت مى‌خورد به محدوده‌هاى تنگ خودت. به ديوارهايى كه گاهى خشت‌هايش را خودت آورده‌اى.

فكر كن دلت هواى آزادى كرده باشد، نه آن آزادى كه فقط مجسمه‌اى است و به درد سخنرانى و شعار و بيانيّه مى‌خورد. يك جور آزادى بى‌حد و حصر، كه بتوانى دست هات را از دو طرف باز بازكنى، سرت را بگيرى بالاى بالا و با هيچ سقفى تصادم نكنى. پاهات، بى‌وزن، روى سيّالى قرار بگيرند نه زمين سخت و غير قابل گذر. رهاى رها.

نه اصلًا به يك چيز ديگر فكر كن. فكر كن دلت از رنگها گرفته باشد، از رياها، تظاهرها، چهره‌هاى پشت رنگها. دلت بى‌رنگى بخواهد، فضاى شفاف يا بى‌رنگ.

فكر كن يك حال غير منطقى بهت دست داده باشد كه هر استدلالى‌

نام کتاب : خدا خانه دارد نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 92
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست