دموكراسى مكتبى است كه از خطرات فوق الذكر
در امان خواهد بود و لذا جمهورى در ايران به نام «جمهورى اسلامى» نامگذارى شد و
انتخابات آن و تصويب قانون اساسى از طريق همه پرسى، بر مبناى مكتب اسلام صورت
گرفته و مىگيرد.
خطر دموكراسى
(1) براى اصول دموكراسى- كه عبارت است از تقواى رهبر و ملت در برابر
قانون و روح مساوات عمومى- ممكن است دو موقعيّت خطرناك به وجود آيد.
الف: موقعى كه روح مساوات در ميان مردم ضعيف شود و مردم گرايش به
امتيازطلبى پيدا كنند.
ب: موقعى كه روح مساوات را به حدّ افراط برسانند و هر كس بخواهد با
زمامداران و رجال و بزرگان كه كشور را اداره مىكنند مساوى باشد، در اين موقع ملّت
نمىخواهد اختياراتى را كه به رجال داده شده محترم بشمارد و نمىخواهد اطاعت كند،
وقتى روح مساوات به حدّ افراط برسد، ملّت تصميم مىگيرد تمام كارها را خودش انجام
دهد، مىخواهد به جاى قوه مقننه مشاوره كند؛ زيرا اختيار قانونگذارى را با خود
مىداند و خود را منشأ قدرت قوه مقننه مىبيند.
و نيز مىخواهد «قضات» را از حقوقشان محروم كند؛ زيرا احساس مىكند
كه خود قدرت قضاوت را به آنان داده است و مىخواهد به جاى قوه مجريه و زمامداران،
قوانين را اجرا كند و امور را حلّ و فصل نمايد. در چنين وضعيتى- كه عكس العمل
مفهوم افراطى حكومت مردمى است- ديگر تقوايى در حكومت دموكراسى (جمهورى) باقى
نمىماند و فضيلتى وجود نخواهد داشت، اگر اين طور بشود ملّت به زمامداران، وقعى
نخواهد گذاشت، براى پدران اهميّت و احترامى قايل نخواهند شد، شوهران را شايسته
تكريم و در خور اطاعت نمىبينند، همه لجام گسيختگى را دوست خواهند داشت، زحمت
فرماندهى و فرمانبردارى هر دو توليد خستگى مىنمايد، زنان و كودكان و مستخدمين
ديگر از هيچ كس اطاعت نخواهند كرد، اخلاق و علاقه به انتظام و بالأخره