نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 281
اجتماع نقيضين) تلقى كنيم و آن را طرز تفكر
نوينى بخواهيم قلمداد نماييم، گذشته از فلاسفه اسلامى كه عقايدشان نقل شد بايد
بگوييم عرفا و شعراى خود ما قبل از هگل فكر ديالكتيكى داشته و به هسته تفكر
ديالكتيكى كه سازش هستى و نيستى است پى برده بودند. آنها بودند كه مىگفتند هستى
اندر نيستى است. آنها بودند كه مىگفتند:
بىمهرى و لطف از قبل يار به (عبرت) ازچيست؟ خود هگل در عين حال
متوجه اين حقيقت شده است كه آنچه او آن را (سازش نقيضها) نام مىنهد غير از آن
چيزى است كه همه عقول آن را محال مىدانند. پل فولكيه در رساله ديالكتيك تحت عنوان
(هگل و تناقض) مىگويد:
«به عقيده هگل روش ديالكتيكى كه بر طبق آن، انديشه (مثال مطلق) در
طبيعت و در ذهن صورت واقعيت مىپذيرد بر اساس تناقض مبتنى است، ولى بايد متوجه بود
كه ديالكتيك هگل اصل عدم اجتماع ضدين را به كلى طرد نمىنمايد و از اين لحاظ با
ديالكتيك قديم كه اصل عدم اجتماع ضدين را اساس اصلى خود مىدانست فرق ندارد ...
هگل اگر چه ظاهرا خلاف آن را اظهار مىدارد ولى در باطن مانند همه افراد بشر اصل
عدم اجتماع ضدين را قبول دارد.»
ايضا پل فولكيه در رساله مابعدالطبيعة مىگويد:
«هگل خود نيز- بر خلاف آنچه به او گاهى نسبت داده شده- قائل به اصل
امتناع اجتماع