مورّخان مىگويند: هنگامى كه انقلابيان، عثمان را به محاصره خود
درآوردند، على عليه السّلام دو فرزندش، حسن و حسين عليهما السّلام را براى دفاع از
عثمان به خانهاش فرستاد. طلحه و زبير نيز هركدام فرزند خود را بدين منظور
فرستادند.
مىگويند: بر اثر سنگهايى كه مردم به طرف خانه عثمان پرتاب
مىكردند، امام حسين عليه السّلام در كنار در خانه عثمان مجروح شد و خون بر صورتش
جارى گرديد. آنگاه انقلابيان از ديوار خانه بالا رفته و عثمان را كشتند.
امير المؤمنين عليه السّلام چون آشفتهاى غمين از راه رسيد و يك دست
خود را بلند كرد به صورت حسن زد و دست ديگرش را به سينه حسين، و ديگران را ملامت
كرد و ناسزا گفت كه چگونه امير المؤمنين كشته شد و شما در خانه حاضر بوديد؟[1]
[1] - ر. ك: الصواعق المحرقه، ص 115 و 116؛ مروج الذهب،
ج 2، ص 344 و 345؛ الامامة و السياسة، ج 1، ص 42- 44؛ انساب الاشراف، ج 5، ص 69-
95؛ البدء و التاريخ، ج 5، ص 206؛ تاريخ مختصر الدول، ص 105؛ سيره ائمه اثنى عشر،
ج 1، ص 527- 540 از ابن كثير؛ تاريخ طبرى، ج 3 ص 418 و 419؛ دلائل الصدق، ج 3، ص
193، نقل از: بعضى از منابع پيشين و از ابن اثير و ابن عبد البر؛ الفخرى في الآداب
السلطانيه، ص 98، در اين كتاب آمده:« ان الحسن قاتل قتالا شديدا حتى كان يستكفه و
هو يقاتل عنه و يبذل نفسه دونه»؛ عقد الفريد، ج 4، ص 290 و 291.