محمّدا رسول الله»، زنان از خانههاى خود
بيرون ريختند و مردم گمان كردند كه رسول خدا از قبر بيرون آمده است. ديده نشده كه
مردان و زنان مدينه به حدّى كه آن روز گريه كردند، گريه كرده باشند.[1]
اين غير از اذانى است كه بلال به درخواست فاطمه زهرا عليها السّلام
گفت، زيرا همان طور كه روايت فوق به صراحت بيان مىكند، اذان بلال در پاسخ به دعوت
حسنين عليهما السّلام بعد از وفات حضرت زهرا عليها السّلام بود.[2]
امام حسن عليه السّلام و پرسشهاى مرد بيابانگرد
امامت بر دو ركن اصلى و اساسى استوار است: 1. نص؛ 2. علم. از اين
روست كه مىبينيم ائمه عليهم السّلام على الدوام مىكوشيدند تا نص بر امامت را
بيان و تثبيت نمايند. ديديم كه امام حسن عليه السّلام در بسيارى از اقوال و مواضع
خود به اين مسأله توجه داشت و بدان اهتمام مىورزيد. در يكى از خطبههايش فرمود:
«ما هستيم كه خدا اطاعت ما را واجب كرده، و ما هستيم يكى از دو
يادگار گرانبهاى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، و در اين مورد به حديث غدير و
اعلميت و غيره استدلال فرمود.»[3]
اين شيوه عمومى ائمه عليهم السّلام و شيعيان آزاده آنان بود. امير
المؤمنين على عليه السّلام در راه كوفه و در مواضع ديگر، مردم را بر حديث غدير به
گواهى گرفت.
امام حسين عليه السّلام در منى مردم را بر حديث غدير گواه گرفت، و
ديگر مواضعى
[1] - سيره ائمه اثنى عشر، ج 1، ص 352 و 531؛ ر. ك: اسد
الغابه، ج 1، ص 208؛ قاموس الرجال، ج 2، ص 239؛ تاريخ دمشق، ج 2، ص 259 و سير
اعلام النبلاء، ج 1، ص 358.