نصرت خوانده تا به صبح تضرّع و نياز به
درگاه خداوندى نمودند.
توضيح:[1] از اول
ظهور دولت عثمانى تا كنون در ميان لشكر اين دولت عادت اين است كه قبل از جنگ تمام
لشكر با همديگر مصافحه و معانقه نموده، مىگويند كه، فردا روز حشر و نشر است؛
حوريان بهشت كاسههاى پر از شراب طهور به استقبال ارواح شهدا و ملائكه مقربين به
مژده بخشيدهشده گناهان ما غازيان را در ميدان جنگ حاضر خواهند شد؛ پس اگر بدى در
حق شما كرده باشم، استدعا دارم كه ببخشيد و اگر شما زنده بمانيد، سلام و خبر شهادت
مرا به اقوام و اقران و دوستان من برسانيد. بعد هر يكى وضو گرفته، استغفار از
گناههاى خودشان كرده، مشغول به خواندن سوره فتح و سوره نصر شده، گلبانگ «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ
الْمُؤْمِنِينَ»[2] «يا محمد يا على» مكرر مىخوانند و علما و قارىهاى اردو نيز ختم
فتح مىگيرند و بعد از نماز صبح، دو ركعت نماز فتح هم تمام اهالى اردو به جا
آورده، بعد در ميدان معركه هركس در جاى خود حاضر مىشود. انتهى
روز دوم ماه رجب المرجب سال نهصد و بيست هجرى [920] موافق سال هزار و
پانصد و چهارده ميلادى [1514] اول صبح بود كه از شعشعه پولاد چشمهاى لشكر طرفين
خيره شد و مانند درياى زيبق صحراى چالدران بناى تموّج را نهاد و از شعله و شعاع
شمشير و نيزه و ششپر و تفنگ و دبّوس و تبر، قلزم فلك وادى نار و از پرتو آفتاب
عالمتاب گرداب هوا مانند كره الماس آتشبار گشت. نظم:
صاروب
باشلارينه قانلو كفنلر
فلكلر
گيدى خونين پيرهنلر
شفق
گلگون گريبانين قيلوب چاك
قباسين
قانه باتدرمشدى افلاك
ايكى
لشكر ايكىياندن گوروندى
گونش
توزدن عباسينه بورندى
صداى
طبل و سرنا و دهلدن
غريو
غازيان جان و گوگلدن
ايدوب
خوف و هراسى محو و نابود
او
دم ده شخص مرگ هم اولدى موجود
القصه حضرت پادشاه عالم پناه نيز به فحواى «من كان للّه، كان اللّه
له» متوجه سمت اعداى بدرأى شده، بعد از چاشتگاه بود كه شاه شياطين سپاه نيز به يك
صورت عجيبه و يك هيئت مهيبه آمده، لشكر خود را منقسم به دو قسمت نمود و سردارى يك
قسمت را به خان محمد استاجلو حاكم دياربكر داده، مأمور به ميسره كرد و سردارى قسمت
ديگر را خود او پذيرفته، ميمنه صف جنگ را آراست.
توضيح: چون در روزنامه، طرح ميدان جنگ و حركات تعبية الجيش فريقين به
طور خلاصه نوشته بود، محض توسيع دايره اطلاع مطالعهكنندگان فخام لازم دانسته شد
كه بعد از بيان وضع طپوگرافيايى وادى چالدران تفصيل اين فقره از تواريخ طرفين به
عرض رسانيده شود.
[1] - توضيح تا كلمه انتهى، از مؤلف است نه از منشآت.