نام کتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) نویسنده : فوزى، يحيى جلد : 1 صفحه : 104
اطاعت كنند كه اين تأكيدى است بر اين مدعا كه پيامبر افزون بر
شأن پيامبرى، حاكم سياسى نيز بوده است.
تاريخ صدر اسلام دين و سياست را در قالبى واحد به جامعه عرضه داشت؛
بهگونهاىكه مسلمانان، پيامبر (ص) را هم رهبر دينى و هم رهبر سياسى خود
مىدانستند و سياست را نيز يكى از شئون رسالت آن حضرت مىشمردند. بنابراين دولت
اسلامى پيامبر (ص) بيانكننده آميختگى كامل سياست و دين در تاريخ اسلام است.
امامخمينى دراينباره مىگويد:
سنت و رويه پيغمبراكرم دليل بر لزوم تشكيل حكومت است؛ زيرا اولًا خود
تشكيل حكومت داد ... ثانياً پس از خود، به فرمان خدا تعيين «حاكم» كرده است. سيره
حضرت على (ع) نيز مؤيد همين معناست؛ چه آن حضرت پس از بيعت مردم با او به دنبال
عزل و قتل عثمان، مبادرت به ايجاد سازمان حكومتى و اجرايى نموده و پس از آن حضرت،
امام حسن مجتبى (ع) نيز تا زمان انعقاد صلح با معاويه به مدت ششماه شيوه پدر و جد
خويش را ادامه داده است. بنابراين ضرورت دارد اين روند جهت استمرار اجراى احكام
اسلام در همه زمانها ازجمله دوران غيبت ادامه يابد.[1]
وى مىافزايد:
مگر زمان پيغمبراكرم سياست از ديانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عدهاى
روحانى بودند و عده ديگر سياستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفاى حق يا ناحق، زمان
خلافت حضرتامير (ع) سياست از ديانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟[2]
امامخمينى در جايى ديگر در نقد ديدگاه كسانى كه تأكيد دارند دين به
حكومت ارتباطى ندارد، به سيره مذكور اشاره مىكند:
شما از كجا مىگوييد دين تكليف حكومت را تعيين نكرده؟ اگر تعيين
نكرده بود، پيغمبر اسلام چطور تشكيل حكومتكرد و به قول شما در نيم قرن نيمى از
جهان را گرفت؟ آن تشكيلات برخلاف دين بود يا با دستور دين؟ اگر برخلاف بود، چطور
پيغمبر اسلام و على بن ابىطالب خود برخلاف دين رفتار مىكردند؟![3]