responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 212

شروط و تعهدات و مواثق چندى، از قرار مسموع و مكتوب در عهدنامه، آن كه جميع خلق مجبور بر تسليم اموال و املاك خود باشند از قبيل:

جنگلها و معادن و قنوات. بلكه سلطان با اقتدار نيز در اين اجبار داخل باشند كه املاك خالصه و زرخريدى و معادن و رودخانه‌ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدى كه اگر پس از زمانى دولت بخواهد رفع آنها را بكند، جميع نقود خزانه عامره و نقود اجناس متداوله موجوده در دست رعايا، به اداء تاوان و زيان آن ننمايد. و اگر جسارت نباشد گوينده را مى‌رسد كه بگويد و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاك و اشجار و آب و اراضى رعايا كه حتما بفروشند؟ گمان ندارم در شرع خود بلكه ساير اديان، تجويز اين قسم اجبارها شده باشد. مسموع شد از آن شخص فرانسوى كه در جنگ مرو اسير شده بود و امپراطور آن دولت به اهتمام كه به قيمت تمام الوف و آلاف در خريدارى و استرداد او مصروف داشت. او گفته بود كه مقام عدل و مهربانى دولت ما به حدى است كه با اين همه التفات و در حقيقت خريدارى من، حق اين را ندارند بگويند چرا دستكش دست چپ را به دست راست كرده‌اى. كمپانى هند تمام هند با آن وسعت و مكنت را به خريدارى و تملك يك جريب زمين مخصوص سكونت خود، برد.

كمپانى معاصر ما با تصرف آن همه اراضى متعلقه به راه‌آهن و استحقاق انتفاع جميع معادن و رودخانه‌ها و اراضى با حق به كار واداشتن جميع كاركنان از رعايا، چگونه ايران را نبرد و چرا نبرد؟ خوب پس‌ازآنكه رعايا به رضا يا به حكم، كاركنان ايشان شدند و از دادن منال ديوانى معاف ماندند، آيا به خزانه عامره از كجا و كدام ماليات و كدام نسق از زراعات چيزى بيايد؟ يا اين طورها در عهدنامه نيست و يا هست و شايد و بايد به مآل كار برنخورده‌ايد. اگر خداى نخواسته كار ما لازم افتد دفع طغيان و تعدى همجوار با اقتدارى را از سرحدات خود نماييم، اولا: با كدام مال كه عرض شد كذلك با كدام رجال حكم جنگ به كدام فوجى داده شود، كه مواجب و جيره چند ساله ايشان نرسيده و هرچند فوجى كه‌

نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست