نام کتاب : راه نجات نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 58
قالها
ثلاث مرات. قال الناس: بلى. قال: فمن كنت مولاه فعلى مولاه. ثم أخذ بيده فرفعها
قال يحيى: وكان الناس يجيئون إلى أبى فيقولون: إن حبيب بن أبى ثابت يقول: اللهم
وال من والاه وعاد من عاداه. قال: إنى قد سمعت ما سمعوا ولكن قد نسيت.
سلمه
بن كهيل به منزل ابو طفيل وارد شد در حالى كه همراه او حبيب بن ابى ثابت، مجاهد و
ديگران از اصحابش حضور داشتند. پس ابو طفيل گفت: زيد بن ارقم به من روايت كرد كه
رسول خدا (ص) بين مكه و مدينه نزد درختان بزرگ فرود آمدند و مردم زير درختان را
تميز كردند. سپس حضرت (خطبه خوانده،) بعد از حمد وثناى الهى فرمودند: همانا من در
بين شما دو چيز مىگذارم كه اگر از آن دو تبعيت كنيد هرگز گمراه نمىشويد و آن دو
كتاب خدا و اهل بيتم هستند. سپس سه مرتبه فرمودند: آيا من اولى بر مؤمنين از
خودشان نيستم؟ مردم گفتند: هستيد، حضرت فرمودند: هر كه من مولاى او هستم پس على
نيز مولاى اوست. يحيى مىگويد: مردم پيوسته به نزد پدرم مىآمدند و سؤال مىكردند
كه حبيب بن ابىثابت مىگويد:" خدايا دوست بدار هر كسى را كه على را دوست
دارد و دشمن بدار هر كسى را كه على دشمن دارد." پدرم مىگفت:
نام کتاب : راه نجات نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 58