و بالآخره
اين كه: اگر كسى اين موارد ادّعا شده را ملاحظه كند، مىبيند كه با قواعد لغت و
اسلوب قرآن كريم و بلاغت بسيار بالاى آن، هماهنگ نيستند و همين دلالت مىكند كه
اين موارد، كلام الله نمىباشند وداراى زيبايى وحلاوت و تازگى قرآن نمىباشند بلكه
از ركيك بودن و سست و بىقاعده بودن آن، افراد لب به اعتراض مىگشايند و اين چگونه
مىتواند در كنار كلام الله قرار گيرد كه معجزه جاويد پيامبر اكرم (ص) است؟ در اين
مورد، شيخ بلاغى در مقدّمه تفسير آلاء الرحمن به تفصيل سخن گفته و براى مطالعه
بيشتر بايد بدان رجوع كرد. كسى كه اين ادّعاها را ملاحظه كند، مىبيند كه بعضى از
آنها از احاديث نبوى، يا از سنّت، يا احكام بودهاند و اينان گمان كردهاند كه از
قرآناست؛ چنان كه عدّهاى روايت كردهاند حديث:
الوَلَدُ
للفراش و للعاهر الحجر؛
فرزند
مال پيوند زناشويى است و زناكار سنگسار مىشود، از آيات قرآن است!! در حالى كه
شكّى وجود ندارد كه اين، حديث است.
علاوه
بر اين، آيات ادّعا شده با الفاظ متعدّد و تعابير مختلف روايت شدهاند و اگر قرآن
مىبود، با الفاظ واحدى نقل مىشد.