دوران
يتيمى، معمولا در ساختار و آمادهسازى انسان جهت پختگى و اعتماد به نفس در تحمل
رنجها و دشوارىهاى گريبانگير و صبر و پايدارى در برابر آنها تأثيرى بسزا دارد.
و بدينگونه خداى متعال خود، آمادهسازى پيامبر برگزيدهاش را برعهده گرفت تا قادر
باشد وظايف مهم آينده و مسئوليت بزرگى را كه در انتظار دوران پختگى و كمال آن
بزرگوار بود، بر دوش بكشد.
نبىّ
اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم در اين سخن خود، اشاره به اين حقيقت، فرموده
است:
پروردگارم
مرا ادب آموخت، پس ادبم را نيك گردانيد.[1]
بيش
از هشت بهار از عمر شريف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم سپرى نشده بود
كه به سومين مصيبت مبتلا گرديد و جدّ بزرگوارش «عبد المطلّب» را از دست داد.
اندوه
رسول خدا در مرگ جدش، كمتر از حزن و اندوه وى در مرگ مادرش نبود تا آنجا كه حضرت
در مراسم تشييع پيكر جدش به سمت آرامگاه ابدى وى، بسيار گريست و هرگز ياد او را
فراموش نكرد. زيرا عبد المطلب تا زنده بود به بهترين شكل ممكن، از وجود مبارك آن
حضرت سرپرستى نمود و از مقام پيامبرى آن بزرگوار آگاهى داشت. روايت شده هنگامى كه
فردى خواست از ورود پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم در كودكى به نزد جدّش
جلوگيرى كند، عبد المطلب فرمود: فرزندم را واگذار كه سرورى و فرمانروايى به سراغش
آمده است.[2]
[1] .« أدّبنى ربّى فأحسن تأديبى» مجمع البيان: 5/ 333
تفسير ابتداى سوره قلم.