responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 233

چاره‌اى جز اين نديد كه به اتفاق ابن عباس حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم شرفياب شود و از آن حضرت امان بخواهد.

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم، كه سرچشمه عفو و بخشش و برخوردار از فضايل بلند اخلاقى بود، كجا مى‌توانست امان‌خواهى عمويش را كه به ابو سفيان پناه داده بود، پذيرا نشود ازاين‌رو، فرمود: «ما او را امان داديم، مى‌توانى بروى و فردا صبح او را نزدم آورى.»

تسليم شدن ابو سفيان‌

وقتى ابو سفيان نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم شرف حضور يافت، حضرت به او فرمود: «واى بر تو ابو سفيان! آيا وقت آن فرانرسيده كه بدانى معبودى جز خدا وجود ندارد؟» ابو سفيان عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت، راستى كه چقدر بردبار و بزرگوارى و پيوند خويشى را پاس مى‌دارى! به خدا سوگند! من با خود مى‌پنداشتم اگر معبودى غير از خدا وجود داشت، تاكنون به داد من رسيده بود.

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرمود: «ابو سفيان! واى بر تو! آيا وقت آن نرسيده كه بدانى من فرستاده خدايم؟»

ابو سفيان سخن قبلى خود را تكرار كرد و اظهار داشت: به خدا سوگند! هنوز در دلم اندكى شك و ترديد دراين‌باره وجود دارد[1].

عباس، براى اين‌كه ابو سفيان را براى اسلام آوردن تحت فشار قرار دهد، موقعيت را مناسب دانست لذا به او گفت: واى بر تو! قبل از اين‌كه كشته شوى، اسلام بياور و گواهى بده كه معبودى جز خدا نيست و محمد فرستاده اوست و ابو سفيان از بيم كشته شدن، شهادت به وحدانيت و رسالت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم را بر زبان جارى ساخت و بدين‌سان در شمار مسلمانان درآمد.


[1] . سيره نبوى 3/ 40؛ مجمع البيان 1/ 554.

نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 233
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست