جمعى راهب
برمىخوريد كه در صومعهها از مردم كناره گرفتهاند، متعرض آنان نشويد. كسانى نيز
هستند كه به شيطان سرسپردهاند، سر از تن آنان برگيريد. زنان و كودكان شيرخوار و
پيران سالخورده را به قتل نرسانيد، هيچ نخل و درختى را نبريد و خانهاى را ويران
نسازيد.[1]
سپس
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم تا ثنية الوداع آنان را بدرقه كرد. هنگامى
كه سپاه مسلمانان به منطقه «مشارق» رسيد ناگهان با انبوه سپاه روم و سازوبرگ آنان،
كه بالغ بر دويست هزار تن بودند، روبهرو شدند. ازاينرو، مسلمانان به سمت موته
تغيير مسير دادند و به نبرد با دشمن مصمّم گشتند؛ ولى به علل و اسباب متعددى، آثار
شكست در سپاه مسلمانان پديدار شد و هرسه فرمانده به شهادت رسيدند.
از
جمله عوامل شكست آنان ناآشنايى با منطقه و دورى از مركز پشتيبانى بود و از سويى،
نبرد آنان جنبه تهاجمى داشت؛ ولى جنگ روميان با آن تعداد انبوه، صرفا دفاعى بود،
افزون بر اينكه در مهارت جنگى نيز با يكديگر تفاوت داشتند. سپاهيان روم از قدرتى
سازمان يافته برخوردار بودند و در جنگهاى سخت شركت كرده بودند ولى شمار سپاه
نوپاى مسلمانان كم و مهارت آنها اندك بود.[2]
رسول
خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم از كشته شدن جعفر بن ابو طالب سخت متأثر گشت و به
شدّت بر او گريست و در خانه جعفر حضور يافت و به افراد خانواده او تسليت گفت و
فرزندانش را مورد تفقّد و دلجويى قرار داد و با آنان احساس