responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 193

پرداخت ديه دو نفرى كه كشته شده بودند، از آنان همكارى خواست. يهوديان كه قصد شومى در دل داشتند در نزديكى خانه‌هاى خود به استقبال حضرت رفتند و به وى و همراهانش خوشامد گفتند و از حضرت خواستند تا زمان عملى‌شدن درخواست وى، در آن‌جا بماند. پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نيز نشست و به ديوار يكى از خانه‌هاى آن‌ها تكيه زد.

آنان- با استفاده از فرصت- به‌سرعت دست به كار شدند تا با پرتاب سنگى از بالا بر سر حضرت او را به قتل برسانند. فرشته وحى بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم نازل شد و وى را از ماجرا آگاه ساخت. ناگهان حضرت از ميان آنان ناپديد شد و صحابه را در جمع آنان باقى گذاشت. بنى نضير با حالتى از اضطراب از مشاهده اين قضيه مات و مبهوت و از كار ناپسندى كه در پى انجام آن بودند به شدت نگران شدند. صحابه به‌سرعت خود را به مسجد رساندند و راز بازگشت حضرت را از او جويا شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرمود:

يهوديان قصد كشتنم را داشتند كه خداوند مرا از توطئه آنان آگاه ساخت و از جا برخاستم.[1]

ازاين‌رو، خداوند به اين دليل كه آنان پيمان‌نامه صلح با پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم را نقض و قصد جان آن حضرت را كرده بودند، خونشان را مباح شمرد. آنان چاره‌اى جز ترك مدينه نداشتند. عبد اللّه بن ابى رئيس منافقان و ديگران، بنى نضير را براى عدم اطاعت از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ايستادگى در برابر او ترغيب كردند. عبد الله به آنان وعده داد كه خود و هوادارانش آن‌ها را در رويارويى با پيامبر يارى مى‌رسانند و هرگز آن‌ها را تنها نخواهند گذارند.


[1] . طبقات كبرى 2/ 57؛ امتاع الأسماع 1/ 187.

نام کتاب : پيشوايان هدايت نویسنده : حكيم، سيد منذر؛ مترجم عباس جلالي    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست