قريش
با سپاهى نزديك به هزار تن و با ساز و برگى فراوان، با تكبر و خودبينى و مغرور از
جايگاه خود ميان اعراب، به اتفاق جمع ديگرى كه به يارى آنان شتافته بودند از مكّه
خارج و بر رويارويى با مسلمانان پافشارى نشان داده و يا قصد داشتند خود را داراى
پشتيبان جلوه دهند تا بار ديگر مورد تعرّض مسلمانان قرار نگيرند و آنگونه كه (ابو
بكر) در هنگام نخستين رويارويى با قريش عنوان كرد: قريش از آن زمان كه به عزّت دست
يافت، به خوارى و ذلت نيفتاد.[1]
سپاه
قريش در نزديكى (چاههاى بدر) فرود آمد و صفوف خود را براى نبرد آراست، ولى
مسلمانان با تعداد 313 تن قبل از آنان بدان منطقه رسيده بودند و خداى متعال مقدمات
و علل و اسباب پيروزى را براى رسول گرامىاش صلّى اللّه عليه و اله و سلم و
مسلمانان مهيّا ساخته بود؛ رسيدن به محل نبرد را برايشان آسان نموده و آنان را
امنيّت و آرامش بخشيده بود و وعده ظفر بر دشمنانشان و پيروزى آيين حق را داده بود.[2]
با اينكه
مسلمانان انتظار خروج قريش از مكّه و رويارويى با خود را نداشتند، ولى پس از آنكه
كاروان از دست آنها گريخت و كار به جنگ انجاميد، نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله
و سلم خواست از تصميم مهاجران و انصار آگاه شود و آنان را بيازمايد لذا بهپا خاست
و فرمود: مردم! دراينباره اظهارنظر كنيد.
يكى
از مهاجران (عمر) بهپا خاست و بهگونهاى سخن گفت كه حاكى از ترس و بيم رويارويى
با دشمن بود. سپس مقداد بن عمرو از جا برخاست و