شكايت بردند
و از او اجازه خروج از مكّه را خواستند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم
براى صدور فرمان هجرت چند روز از آنان مهلت خواست و سپس فرمود:
به
من خبر داده شد كه سرزمين هجرت شما مدينه است، اكنون كسانى كه قصد هجرت دارند
مىتوانند به آن ديار مهاجرت نمايند.[1]
در
روايت ديگرى آمده است:
خداوند
سرزمينى برايتان مقرر ساخته كه در آن از آسايش و امنيت برخوردار بوده و از وجود
برادرانى كه در كنار آنان زندگى كنيد، بهرهمند باشيد.[2]
برخى
از مسلمانان، هجرت خود را نهانى به مدينه آغاز كردند تا نگرانى و انديشه پليد قريش
را برنينگيزند. رفتهرفته كوچهها و خيابانها و خانهها و محل تجمع مردم مكّه با
عدم حضور ياران رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم خلوتتر مىشد و خود حضرت
براى آغاز هجرت منتظر وحى الهى و در انديشه هجرت مسلمانان بود كه در كمال سلامت و
دقت انجام پذيرد. قريش با پىبردن به نقشه و هدف رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله
و سلم تلاش كرد تا از خروج مسلمانان از مكّه جلوگيرى به عمل آورده و مسلمانان را
تحت پيگرد قرار دهد و با شيوههاى فريبكارانه و آزار و شكنجه، آنان را به مكّه
بازگرداند. دشمن پافشارى داشت كه همواره امنيّت و آرامش در مكّه حاكم باشد و همين
قضيه سبب شد كه به جهت بيم از وقوع جنگ بين خود و مهاجران، از فرجام كشتار آنان،
به هراس افتد، ازاينرو، به شكنجه و زندانى كردن مسلمانان اكتفا نمود.
آرى،
قريشيان براى خروج رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم به سمت مدينه، حساب
زيادى بازكرده بودند، زيرا بهخوبى مىدانستند كه مسلمانان در آن سامان