چه صميمى است خدايى كه تو يادم دادى!
لطف محض است اگر نيست جز او دادرسى
باز شب آمد و من ماندم و اين گريه و نيست
جز ابوحمزه طوفانى تو هم نفسى[1]
[1] - صحيفه محرم، طاهريان، امير مسعود، انتشارات آستان قدس رضوى( به نشر)، مشهد 1381، ص 33- 34.